گنجور

 
سیدای نسفی

لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گرفت

از دیار حسن او اول زبان خواهد گرفت

سد راه لشکر خط تیغ نتوان شدن

فتنه او دامن آخر زمان خواهد گرفت

صد خیابان سرو را قدش به خاک افگنده بود

انتقام خویش اکنون باغبان خواهد گرفت

نرم نرم آخر در آغوشم درآید همچو تیر

تا به کی پر زور خود را چون کمان خواهد گرفت

کشکشان خواهند بردندش به دار انتقام

از گریبانش خط و زلف از میان خواهد گرفت

خط مشکین گرد رویش دیدم و حیران شدم

خلق می گفتند ماه آسمان خواهد گرفت

آنکه در هر بزم باشد جای او بالای چشم

رفته رفته جای خود بر آستان خواهد گرفت

پیر هم گشتست با من می کند گردنکشی

تا دم محشر مگر خود را جوان خواهد گرفت

سیدا آن کس که با او می نماید دوستی

خویش را تا موسم خط مهربان خواهد گرفت