کی ز دل بیرون کنم درد تمنای تو را
چون توانم دید خالی جای غمهای تو را
گریه تا مکتوب اشکم را به صحرا برده است
روح مجنون کرده استقبال رسوای تو را
دیده ام گلدسته می بندد ز عمر جاودان
باغبان خضر است گلزار تماشای تو را
صد خیابان سرو بالا می کشد از دیده ام
در نظر دارم خیال سرو بالای تو را
گشتهایم از دیدن روی تو بیخود چون اسیر
چون تواند دید چشم من سراپای تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیق احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از فراق معشوق میپردازد. شاعر از سختیها و غمهای ناشی از انتظار و آرزو برای دیدن معشوق میگوید و به تصویر زیباییهایی که در خیال خود از او دارد اشاره میکند. او همچنین از اشکها و غمهایی که به خاطر دوری از معشوق با خود حمل میکند، صحبت میکند و به حسرت دیدن او و زیباییهایش میپردازد. در کل، شعر احساسات شدید عاشقانه و عذاب درونی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم درد اشتیاق تو را از دل بیرون کنم، وقتی که غمهای تو را در دل احساس میکنم و هیچ چیزی جای آنها را نمیگیرد؟
هوش مصنوعی: گریهام آنقدر شدت گرفته که اشکهایم به صحرا رفتهاند و روح مجنون به سوی تو میآید و تو را با رسواییات استقبال میکند.
هوش مصنوعی: به چشم خود دیدهام که باغبان خضر، که نماد زندگی ابدی است، برای گلزار زیبای تو خود را آماده میکند.
هوش مصنوعی: از چشمانم، تصویر سروهایی که درختان بلندی هستند، به تعداد زیاد در ذهنم ظاهر میشود و من همیشه در ذهنم، خیال و تصویر سرو بلندی مانند تو را دارم.
هوش مصنوعی: ما از دیدن چهرهی تو به حالت مستی افتادهایم، مانند کسی که در بند است. چگونه میتواند چشم من تمام وجود تو را ببیند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.