حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۰
شیرین لبان چو بزم می لاله گون کنند
خون مرا به جرعه برای شگون کنند ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴
... ابر با چتر فریدون آمد
لاله را از کف جم جام رسید
رعد هم کوس ز کاووس گرفت ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵
... نظر پوشد چه سان از بیستون فرهاد خونین دل
که از هر پاره سنگش لاله زاری در نظر دارد
به همت دستگاهان بر سر ناز است پنداری ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲
... پیداست حال عشرت گلگشت روزگار
از داغ حسرتیکه به دل لاله می برد
یاری که باری از دل ما کم کند کجاست ...
... حاجت به وصف نیست کلام تو را حزین
کی حسن شوخ منت دلاله می برد
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۵
... خبرت کی بود از حال پریشانی چند
نیست داغت به دل از لاله عذاران زاهد
خبری می شنوی ز آتش سوزانی چند ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹
... رطل میخانه گران است بها می باید
داغ آن عارض افروخته چون لاله حزین
درکنار دل خون گشته ما می باید
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸
... صبا ز دیده برد آستین فشانش و لرزد
به گلشنی که به آن حسن لاله رنگ خرامی
خجل شود ز رخت شاخ ارغوانش و لرزد ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳
... این شمع را به پرده ی شب ها نگاه دار
خواهی چو داغ لاله بهار تو گل کند
دامان دل به رنگ سویدا نگاه دار ...
... داغ وفا مباد ز دل پا کشد حزین
این لاله ی غریب به صحرا نگاه دار
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۴
... مپسند زیر دست فلک خویش را حزین
از آستین خرقه می لاله گون برآر
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۷
... رنگ ازو بوی از او حسن و لطافت همه او
بیخود از جلوه ی آن لاله عذار است بهار
تکیه بر بستر نسرین و سمن نتواند ...
... شعله خوی تو حزین آفت گلزار نگشت
جگرش داغ از آن لاله عذار است بهار
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۱
... ای دل درین بهار نثار ره جنون
اشکی به رنگ لاله به دامان راغ ریز
شوری فتاده است حزین از نوای تو ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲
... مپسند خالی از می گلرنگ ساغرم
ته جرعه ای چو لاله به این داغدار بخش
باشد می دو آتشه را نشیه بیشتر ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵
... باشدکه بر سر آید آن نازنین سوارش
داغ تو را ز عزت مانند لاله و گل
از دست هم ربایند دلهای بیقرارش ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۴
... کوه و صحرا همه از آتش عشقت داغند
لاله را سوخته ای از رخ چون آذر خویش
هر طرف می نگرم تیغ جفایی ست بلند ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱
... شب چو سازد گل روی تو رقم پردازم
بر سر خامه زنم لاله نعمانی شمع
ما و دلدار ز یک شعله کبابیم حزین ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳
چون لاله شد از باغ رخت قسمت من داغ
بر سر زدهام جایگل از سیر چمن داغ ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶
... کرده سرود بلبلان مست و خراب گلستان
نرگس و لاله سرخوشان خیز و بیار چنگ و دف
واعظ شهر اگر کند منع سماع صوفیان ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۶
بر سر زدیم لاله داغی به جای گل
داریم گریه ای که بود خونبهای گل ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۳
... دارد دل صد پاره ای هر غنچه پنهان در بغل
چاک گریبان می کند چون لاله رسوا عشق را
چندان که می سازد دلم داغ تو پنهان در بغل
دیگر کجا عشق و جنون چون لاله پنهان می توان
داغم هم آغوش جگر چاک گریبان در بغل ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۷
... ما را به رنگ غنچه دل از گلستان گرفت
چون لاله سینه چاک به صحرا برون رویم
این می حزین افاضه مینای جامی است ...