شیرین لبان چو بزم می لاله گون کنند
خون مرا به جرعه، برای شگون کنند
بیرون خرام در صف نازک نهالها
کز شرم جلوهٔ تو، علمها نگون کنند
بشتاب کآهوان حرم از هجوم رشک
نزدیک شد که بر سر تیغ تو خون کنند
جوش بهار خطّ تو، آفاق را گرفت
شیدا دلان چگونه علاج جنون کنند
روز مصاف عرض کرم، سرگذشتگان
الماس سوده در کف داغ درون کنند
آزادگان به شوق، سر آرند در کمند
زندانیان چو سلسله ها ارغنون کنند
شبها به شوق دولت وصل تو عاشقان
کان نمک به دیدهٔ بخت زبون کنند
همچون حزین خسته، هزارت اسیر هست
ظالم بگو، که در غم عشق تو چون کنند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوبان بغازه چون رخ خود لاله گون کنند
هر روز تازه در جگر خلق خون کنند
مستان برای نرگس بیمار چشم یار
از بهر خیر، آش خماری برون کنند
میباش سرفگنده، که شاهان ملک شرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.