قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۵
... اگر پشت پایی زنی بر طلب
ز دریا گذشتن توان تشنه لب
بر آنکه طبعش طمع بنده نیست ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۷
... مباش ایمن از خویش و پیوند خویش
که دریا خورد لطمه از موج بیش
گهی بی خطر کارت افتد به راه ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۸
... ز پیوستگان باش پیوسته دور
صدف را که لنگر به دریا درست
خرابیش از نسبت گوهرست ...
... ز دستش کرم شد کرامت مآب
به دریا نسب می رساند سحاب
سحاب از گوهر آب برداشته ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲۱
... ببند از رگ گریه بر دیده آب
خجل شو ز دریا که گردد سراب
سرشکت کریم است و دامن گدا
چرا بخل در آب دریا چرا
چه افسانه ای بی غمی گفته است ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲۳
... به دوران زدن جام بخشد شراب
به دریا کند موج ابرو تنک
که چون زهد خشک است و خشکی خنک ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲۴
... که از خاک مشرق زمین زاد مهر
ز دریا چو شد قطره ای بی نصیب
نپاید بسی بس که باشد غریب ...
قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲۵
... نشانه شکست آورد بر ورق
به دریا مکن بهر ساحل تلاش
به گرداب ده کشتی و امن باش ...
... یه خواهش مکن تنگ چشمی شعار
که دریای بخشش ندارد کنار
نبینی که هر خانه از آفتاب ...
... بیا ساقی آن جام مردآزمای
که دریاکشان را درآرد ز پای
به من ده که بی هوشی ام آرزوست ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱ - مناجات
... به بخشایش مکن ممنون رحمت
ز دریا آب می بخشی چه منت
بجز لطف تو موری جم نگردد ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳ - ایضا فی مناجات
... ز بحر قدرتش گردون حبابی
ز نیل رحمتش دریا سرایی
چنان رحمت به لطف او گواه است ...
... به توحید تو خاکی را چه یارای
ز بیکاری زنم خشتی به دریای
ترا نشناخت غیر از تو دگر کس ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸ - در بیان اوصاف پیر خود
... گهی چون ابر بر بادش مصلا
گهی چون باد بر دریا نهد پا
کشد هشیار جام شوق پیوست ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه
... بران تیغی که گیرد ربع مسکون
به دریا شسته باید از جگر خون
نه مدحی گفته ام صاحبقران را
به دریا شسته ام تیغ زبان را
ولی کو بخت آنم کز روایی ...
... فلک صید من و من دل کبابم
به دریا گوهری محتاج آبم
خجل از خود چو ناز بی خریدار ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰ - در صفت معشوق
... مرا هم چون سخن هند است م اوا
که هم در هم صدف خیزد ز دریا
دلم را با خرد شد چون سر و کار ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۲ - در مذمت حساد
... نه ز آدم کز فرشته برتر آمد
محال است این که کس بر روی دریا
ببندد پل گشاید شهر لنکا ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۳ - در حسب حال خود
اگرچه خاطرم دریای رازست
که دریا را به غواصیم نازست
نگویم خسروم یا خود نظامی ...
... شود ز انکارشان اندیشه کافر
به غواصان دریای خدایی
چه لافد خاک بیزی در گدایی ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
... چو غواصی که آرد در شهوار
ز دریا باز کم سازد به بازار
سپه حیران ز روبه بازی دهر ...
... ز سر باگیرتی افتاد نامش
به دریا رفت از آنجا در ته خاک
شده سیراب خاک قوم غمناک ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۱ - در بیان کشتن رام دیوان را و خلاص کردن زاهدان را از آفتشان
... ز سهمش نیمه جان با خود برون برد
به دریا رفت پنهان شد ز بیمش
ز سهم او دل و جان شد دو نیمش ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۹ - غسل کردن سیتا در دل آب گنگ
... قوی شد قول های هند مانا
که ماه آمد برون بی شک ز دریا
به رفتن شعله زد آب روان را ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۴ - رفتن رام در منزل سرسکه بر بتک زاهد و دیدن اندر را در آنجا و رفتن زاهد به عالم بالا
... بود مهمان پرستی فرض آداب
خردمندی ز من این نکته دریا ب
ز عابد بعد از آن رام جهانگرد ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۹ - ملاقات رام با سهیل وقت برگذشتن سهیل از آسمان به زمین
... ز عشق آن تشنگی دیدی سراپا
کزان شد قطره ای بر تا به دریا
الل باتاب را نابود کردی ...
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۴ - آمدن راون در منزل ماریچ دیو و منع کردن ماریچ راون را از دشمنی رام
... نباشد مرکب دجال جز خر
سواره بر ارابه سوی دریا
روان گردید راون لیک تنها ...
... به زیرش عابدان را بود مسکن
ز دریا زان گذر بگذشت چون باد
گذر بر منزل ماریچش افتاد ...
... هیونی پیل زوری شیر جنگی
پلنگی گشته در دریا نهنگی
سمندر مشربی ز آتش درون ریش ...
... زمین بوس تو نور چشمۀ ماه
خلاف عادت از دریا گذشتن
بساط حلم باشد در نوشتن ...