گنجور

 
۵۵۲۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳

 

... من و ابر مژه کز بارش نیسانی او

هر کجا پای نهم بر لب دریا باشم

همچو کهسار به زورم نتوان بود به شهر ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۲

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸

 

نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده است

به بود یک قطره خاموشی ز صد دریا سخن

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۳

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۳۷

 

در ته دریا تنش از تشنگی گردید خشک

ای صبا حال صدف با ابر نیسانی بگو ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۴

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۴۲

 

... زورق از یمن سبکباری به ساحل می رسد

جان اگر خواهی درین دریا گرانباری مخواه

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۵

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹

 

... کشتی ما را به ساحل واگذار

بار غم بر سینه دریا منه

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۶

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۹۲

 

ما به جای قطره دریا ریختیم از چشم تر

دیده ما را ببین وز ابر بارانی مگوی

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۷

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰

 

... صدف از خانه او قطره آبی نچشید

تکیه بر همت کم کاسه دریا نکنی

ای قدح قلقل بسیار کم از عربده نیست ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۱

 

... می زند هر نفس از موج دوصدچین به جبین

گر شوی تشنه گذر جانب دریا نکنی

چون ندزدی نگه از دیدن داغ دل ما ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۶۴

 

... ساقی قدح از چشمه به دست آر که امشب

دریا شده مهمان سبویی که تو داری

زآیینه انصاف ببین صورت خود را ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۳۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۵ - به هوای سرمنزل سلطان خراسان

 

... ز خاکش بود سبز شاخ نبات

روان گر شود هفت دریا قطار

نخیزد صدا همچو یک آبشار ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۳۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

... که از نه چرخ موسیقار دارد

ز دریا هفت قانون کرده طیار

که بنوازد ز تردستی به یکبار

چو بر قانون دریا زخمه ریزد

ازو طوفان صوت تازه خیزد ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۳۲

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

... چه شد که دامن قدسی ز خون دیده پرست

کسی ز موج نکرده ست منع دریا را

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۳

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا را

حباب از خیمه نتواند که پوشد روی دریا را

ملک در موسم گل آروی جام می دارد ...

... در آب دیده چون گرداب از آن بر خویش می پیچم

که سودای که یا رب در خروش آورده دریا را

مرا قید محبت زندگی وارستگی مرگ است ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۴

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

... کوه بشکافم اگر گویی که فرهاد من است

قطره بر دریا فزونی می کند در عشق زود

عمرها شاگرد من بود آنکه استاد من است ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۵

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

... دیده ام را مانع نظاره آب دیده شد

موج دایم در خراش روی دریا ناخن است

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۶

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

... ز چشمم از به کناری نشو ز طوفان امن

کنار چشم من است این کنار دریا نیست

قدح به دست و چو نرگس همیشه مخموریم ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۷

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

... آمده خم ها به جوش رحم کن ای پیر دیر

جام مرا قطره ای زین همه دریا بس است

یاد چمن تا به کی شرم کن ای چشم تر ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۸

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند

قطره ای چند اگر ابر ز دریا برداشت

چون قلم خوانده شود راز دل از نقش پی ام ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۳۹

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

... کی کند سر در سر هر قطره طوفان بلا

کار سیل چشمم از هم چشمی دریا گذشت

سوختم قدسی که مخصوص تغافل هم نیم ...

قدسی مشهدی
 
۵۵۴۰

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

... آن که شب ها تا سحر در خانه بیماری نداشت

آب چشمم خویش را بر قلب دریا می زند

تا بنا شد گریه چون اشکم جگرداری نداشت ...

قدسی مشهدی
 
 
۱
۲۷۵
۲۷۶
۲۷۷
۲۷۸
۲۷۹
۳۷۳