آنکه دایم میخراشد سینه ما ناخن است
خارخار سینه ما را مداوا ناخن است
زاهد و ترسا ز من هر یک به نوعی راضیاند
میگشایم عقده از هر رشتهای تا ناخن است
عشق اگر باشد کشد هر لاغری صد کوه غم
از گره بر رشته باکی نیست هرجا ناخن است
نیست ظاهر از برون زخم و درون صد جای ریش
استخوان در سینه احباب گویا ناخن است
میکند افغان ما آخر سرایت در دلی
میخراشد سینهای گر ناخن ما ناخن است
نیم بسمل را علاج درد تیغ دیگریست
با دلم زان پنجه غم را مدارا ناخن است
دیدهام را مانع نظاره آب دیده شد
موج دایم در خراش روی دریا ناخن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.