گنجور

 
طغرای مشهدی

بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی

غسل ناکرده، نظر جانب مینا نکنی

به طفیل دگری زیستن از غیرت نیست

گر دهد جان نوت، رو به مسیحا نکنی

می زند هر نفس از موج، دوصدچین به جبین

گر شوی تشنه، گذر جانب دریا نکنی

چون ندزدی نگه از دیدن داغ دل ما؟

تو که از پاکی تن، لاله تماشا نکنی