گنجور

 
۴۷۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در توصیف اشرف

 

... آفتابی کز فروغش چشم انجم خیره شد

چون چراغ روز پیش لاله زار اشرف است

عمر جاویدان که رعنایی به قدش جامه ای است ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در توصیف جشن بهار و مدح نواب ظفرخان

 

... چه همچو برگ خزان دیده رفته ای از دست

رخی به رنگ ده از سیر لاله زار بسنت

خمیر مایه قوس قزح شده است زمین ...

... بهار جود ظفرخان صبح پیشانی

که سرخ رو ز گل اوست لاله زار بسنت

به اینقدر که گل عارض تواش روداد ...

... همیشه بزم تو از اهل طبع رنگین باد

میان لاله رخان هست تا شعار بسنت

صائب تبریزی
 
۴۷۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در توصیف کابل و مدح نواب ظفرخان

 

... شوم چون عاشقان و عارفان از جان گرفتارش

ز وصف لاله او رنگ بر روی سخن دارم

نگه را چهره ای سازم ز سیر ارغوان زارش ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح نواب ظفرخان

 

... ز سنبل تو شود زخم غنچه ها تازه

ز خنده تو شود داغ لاله ها تمکین

کمان زند به سر ماه عید ابرویت ...

... ز تیره روزی شبهای ما چه غم داری

ترا که لاله طورست بر سر بالین

تو کم ز غنچه و ما کم ز عندلیب نه ایم ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح نواب ظفرخان

 

زهی ز چین جبین آیه آیه سوره نور

ز خال تازه کن داغهای لاله طور

نگه به گوشه چشم تو موج بر لب جام ...

... تو چون میان بگشایی کمر نبندد مور

هزار لاله خون بر زمین گل بچکد

دم مسیح کند گر به غنچه تو عبور

چه شعله ای که به دلگرمی رخ تو زده است

نقاب سیلی آتش به برگ لاله طور

اگر به غمزه سیراب ابر کشت شوی ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح نواب خواجه ابوالحسن تربتی پدر ظفرخان

 

... یکسان به خاص و عام بتابد چو آفتاب

بر خاره سنگ لاله فشاند چو نوبهار

صایب بگو صریح که این گل ز باغ کیست ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱ - مثنوی رزمیه (کذا) (قندهارنامه)

 

... ز تقوی جهان شد چو خرم بهشت

به دوران منعش می لاله رنگ

نهان گشت چون لعل در صلب سنگ ...

... ز حلم گرانسنگ او کوهسار

ز لاله کند خون عرق هر بهار

توان دیدن از پرچم آن سنان ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶

 

آتش افروز جنون شد دامن صحرا مرا

طشت آتش ریخت بر سر لاله حمرا مرا

هر سر راهی به آگاهی حوالت کرده اند ...

صائب تبریزی
 
۴۷۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۹

 

ز هجران که دارد لاله داغی دلسیاهی را

غزال دشت از چشم که دارد خوش نگاهی را ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰

 

مده ز دست درین فصل جام صهبا را

که موج لاله به می شست روی صحرا را

جنون ما به نسیم بهانه ای بندست ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۸

 

مجنون کند فریب نگاهت غزاله را

بوی خوش تو تازه کند داغ لاله را

صد زخم ناف سوز خورد آهوی ختا

بر هم زنی چو طره مشکین کلاله را

صائب تبریزی
 
۴۷۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷۳

 

داغ مشکینم که ناف لاله ها را سوخته است

از تب غیرت گل خورشید را افروخته است ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷۶

 

بخت ما چون بیدمجنون سرنگون افتاده است

همچو داغ لاله نان ما به خون افتاده است

هر چه می گیریم صرف بینوانان می کنیم ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۰۶

 

نامه لاله که داغ جگرش مضمون است

چشم بر راه قبول نظر مجنون است

در سواد ورق لاله اگر غور کنی

گرده دامن لیلی و سر مجنون است ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۷۹

 

رخسار تو شاداب تر از لاله طورست

شبنم گل سیراب ترا دیده شورست ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰۸

 

... این گره گلزار را در رشته خاشاک ماند

لاله با دست نگارین سینه خارا شکافت

دانه ما در چنین فصلی به زیر خاک ماند

صائب تبریزی
 
۴۷۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱۷

 

... عاشقان را جلوه گل درنمی آرد ز جای

لاله گاهی ناخنی بر داغ ایشان می زند

صائب تبریزی
 
۴۷۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۲۸

 

خطش خورشید را در دامگاه هاله می آرد

رخ او جام می را در لباس لاله می آرد

نه از تیشه است کوه بیستون را ناله و زاری ...

صائب تبریزی
 
۴۷۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۳

 

ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر دارد

که از هر لاله نقش پای گلگون در نظر دارد

دلم از فکر مژگانش نمی آید برون صایب ...

صائب تبریزی
 
۴۸۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۴۲

 

داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کند

لاله این باغ خون در چشم شبنم می کند

دولت گردنده دنیا به استحقاق نیست ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۳۸
۲۳۹
۲۴۰
۲۴۱
۲۴۲
۳۶۲