گنجور

 
صائب تبریزی

نامه لاله که داغ جگرش مضمون است

چشم بر راه قبول نظر مجنون است

در سواد ورق لاله اگر غور کنی

گرده دامن لیلی و سر مجنون است

رتبه چین جبین اهل هوس نشناسند

سکته در مشرب این طایفه ناموزون است

 
 
 
جامی

جو به جو محنت من زان رخ گندمگون است

که همه شب رخ چون کاهم ازان پرخون است

دانه گندم او سنبل تر دارد بار

کمترین خوشه او سنبله گردون است

من نخوردم بر ازو صبرم ازو گندم خورد

[...]

سیدای نسفی

سیدا مرغ خوش الحان ز چمن بیرون است

طوطی و زاغ یکی درنظر گردون است

دلم از زمزمه جغد مزاجان چون است

صایب از قحط سخندان همه کس موزون است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه