نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۲ - رای زدن دارا با بزرگان ایران
... چو دارای دریا دل آگاه گشت
که موج سکندر ز دریا گذشت
ز پیران روشن دل رای زن ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را
... به جنبش درآمد دو دریای خون
شد از موج آتش زمین لاله گون
زمین کو بساطی شد آراسته ...
... دریغا به دریا کنون آمدم
که تا سینه در موج خون آمدم
چرا مرکبم را نیفتاد سم ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۹ - خواستاری اسکندر روشنک را
... ز بس گنج دادن به ایران سپاه
ز دامن گهر موج زد بر کلاه
جهان را به پیرایه های نوی ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۵ - رفتن اسکندر به کوه البرز
... برآنم من ای همت صبح خیز
که موج سخن را کنم ریز ریز
به زرین سخن گوهر آرم به چنگ ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۲ - رفتن اسکندر از هندوستان به چین
... ببخشاید آنگه که یابد ظفر
لبش در سخن موج طوفان زند
همه رای با فیلسوفان زند ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۴ - مناظرهٔ نقاشان رومی و چینی
... دران خرمیهای با ناز و نوش
رسیده ز لب موج گوهر به گوش
سخن می شد از کار کارآگهان ...
... گزارندگیهای کلک دبیر
برانگیخته موج ازان آبگیر
چو آبی که بادش کند بی قرار ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۱ - جنگ سوم اسکندر با روسیان
... نفیر نهنگان درآمد به اوج
ز هر گوشه می رفت خون موج موج
ز رومی یکی پیل کوپال گیر ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۶ - پیروزی یافتن اسکندر بر روسیان
... بر آن پهن صحرای دریا شکوه
حصاری زد از موج لشگر چو کوه
چپ و راست پیرامن آن حصار ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
... چو خورشید روشن برآید به اوج
ز روشن جهان برزند نور موج
صبا چون درآید به دیبا گری ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۵ - در اندازه هر کاری نگهداشتن
چو فیاض دریا درآمد به موج
ز کام صدف در درآرد به اوج ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
... که یونانیش اوقیانوس خواند
محیط جهان موج هیبت نمود
از آن پیشتر جای رفتن نبود ...
... علم چون به زیر آرد از اوج او
توان دیدنش در پس موج او
چو لختی رود در سر آرد حجاب ...
... یکی فرضه بینی چو تابنده نور
بسی سنگ رنگین در آن موجگاه
همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
... که گوهر ز دریا برآورد نور
در آن لعبتان دید کز موج آب
علم بر کشیدند چون آفتاب ...
... به استاد کشتی چنین گفت شاه
که کشتی در افکن بدین موج گاه
در این آب شوریده خواهم نشست ...
... ز گرمی مقبب شود روی آب
پس آواز ها خیزد از موج بر
که افتند چون کوه بر یکدیگر ...
... چو سیماب در پستی فتد ز اوج
برآید چنان بانگ هایل ز موج
جهان مرزبان کارفرمای دهر ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
... به جان داوری کارد از غم نجات
به موجی که خیزد ز دریای جود
به امری کزو سازور شد وجود ...
... از اندودن مشک و ماورد و عود
به جودی شده موج طوفان جود
رقیبی که عطرش کفن سای کرد ...
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۰ - مقالت اول در آفرینش آدم
... نامزد لطف تو را ساختند
کشتی گل باش به موج بهار
تا نشوی لنگر بستان چو خار ...
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا
... پای درین بحر نهادن که چه
بار درین موج گشادن که چه
باز به بط گفت که صحرا خوش است ...
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۲ - مقالت هفدهم در پرستش و تجرید
... در تنکی کوش و ستبری مکن
موج هلاک ست سبکتر شتاب
جان ببر و بار درافکن به آب ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح معزالدوله خسرو شاه پسر بهرام شاه گوید
... آن آشناوشی که خیالست نام او
در موج خون چو دیده من آشناور است
جانان خوش است تحفه به باغ بتان ولیک ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در این قصیده بهرام شاه را مدح کند
... تبارک الله روز قدوم شاهی بود
که بحر گویی از موج بی قرار شده است
چنین نمود به چشم من و زیادت باد ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح سید اجل ذخرالدین ابوالقاسم زید بن حسن گوید
... کورا در این زمانه حدیث عطا رسد
آوازه ای ز موج کفت در فلک فتاد
آید خروش اب چو بر آسیا رسد ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح بهرام شاه در جواب رشید وطواط گوید
... مضاء عزم ترا باد همعنان آتش
یکی حباب ز جود تو موج زن دریا
یکی شرار ز خشم تو کامران آتش