حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷
... به هندویی که بر افلاک و انجم است رییس
نزاریا که نگویم دگر ز انجم و چرخ
خطی چنین به گواهی انجمن بنویس
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۰
... به دست باد صبا داده ام الام الام
جفای چرخ و عذاب سفر مپرس از من
چه گویمت که چه آمد به رویم از ایام ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۳
... در به روی نیک و بد بر بسته ام
گو مدار چرخ هر چون خواه باد
من چو نقطه ثابت و آهسته ام ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۴
... کتاب حسن تو وقتی نوشتمی بخطی
چنان که بوسه دهد تیر چرخ بر دستم
کنون ز شیوۀ خط تو شرم می دارم ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷
... چرا به تیغ وداعش ز روی دوست بریدم
رسید آن چه رسید از جفای چرخ به رویم
بسا که دست به دندان اعتبار گزیدم ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۲
... آن شاه سرفراز که در جنب رایتش
بر چرخ نیست اتلس ازرق رگوست آن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۲
... لقمه ای گر به نزاری دهی از خوان وصال
سر فرو نایدش از چرخ گدایی کردن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۲
... رطلی گران به ما ده دوری سبک بگردان
تا چرخ کج نگردد بانگی بر استوا زن
باری هوای ما کن ما را ز ما جدا کن ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۰
... هر صبح دم هزار صفا می رسد به من
از اختران چرخ به من میرسد ندا
بنگر که آن ندا ز کجا می رسد به من ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۱
... لازم است از پی خورشیددرخشان سایه
دل برا پس روی چرخ سراسیمه مکن
هر زمان چون فلک از من بمگردان سایه ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۸
... این جا نبودمی نه مثل چون حصیرمی
با این قبای کهنه که دارم قبای چرخ
بردارمیاگر نه به معنی قصیرمی ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۷
... تا برون آردش از ورطه ی نافرمانی
سپر از غمزه ی مست تو بیندازد چرخ
با دو ابروی تو خود کس نکند پیشانی ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۵
... کدامین باغ دارد چون تو سروی
کدامین چرخ دارد چون تو ماهی
مکن بیگانگی با آشنایان ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۱
در باغ چنین سروی کی خاست به رعنایی
بر چرخ چنین ماهی کی تافت به زیبایی
گر باده کنی در سر بر سینه زنی آتش ...
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
... شادی کن و غم مخور که دنیا سمرست
سر گشتگی من و تو از چرخ مدان
کو هم ز من و تو نیز سرگشته تر است
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۹۳
روزی که مرا از تو جدایی باشد
از چرخ نشان بی وفایی باشد
تاریک شود همه جهان بر چشمم ...
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۵ - بردن باد صبا پیام شب را از برای روز و آغاز پیکاره
... خسروی تاج و تختش از آتش
چرخ در موکبش عماری کش
لشکری همچو ذره بیش از بیش ...
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۷ - پیغام دوم شب برای روز
باز شب داد روز را پیغام
که چنین بر مکش به چرخ اعلام
من جهاندار بودم از اول ...
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۳ - پیغام پنجم شب به روز
شب چو بشنید طیره گشت عظیم
گفت آه از جفای چرخ لییم
من چو دریا کشیده ام دامن ...
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه
... به در دولت تو باز آید
عافیت زیر چرخ اخضر نیست
زانکه در بحر جای اخگر نیست ...