گنجور

 
۳۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۱

 

... جمعی که در بهشت فراغ آرمیده اند

طی کرده اند جاده دشت امید و بس

دل با همه شهود ز تحقیق پی نبرد ...

... هیهات راه مقصد ما وانموده اند

بر جاده ای که هیچ نگردد پدید و بس

خواندیم بی تمیز رقمهای خیر و شر ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۲

 

... آنقدر دامن که باید چید و بس

جاده چون طی شد حضور منزل است

رشته می باید به پا پیچید و بس ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۸

 

... سایه هم خورشید می یابد زمان دیگرش

تیغ خونخوارست بیدل جاده دشت جنون

تا ز سر نگذشته ای نتوان گذشتن از سرش

بیدل دهلوی
 
۳۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۰

 

... چون صبح میندوز به جز وحشت از این دشت

تا جاده و منزل همه در گرد سفر پوش

پیش از نفس آیینه هستی به عرق گیر ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۹

 

... چه خطی که شد ز تامل تو کتاب آینه هم غلط

ز تمیز جاده و منزلت الم تردد نیک و بد

خط پا به دایره می رسد سر اگر شود به قدم غلط ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۷

 

... اشک مجنون چقدر خوش قلم تردستی ست

سطری از جاده ندیدیم درین صحرا خشک

نیست غیر از عرق شرم شفاعتگر ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۸

 

... بسکه افسردگی افسون تحیر دارد

سیل چون جاده فتاده است درین صحرا خشک

ترک اسباب لب شکوه نایابی دوخت ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰

 

... در دل آب است آنجا سخت ناپیدا نمک

جاده ها چون زخم بی چاک گریبان نیستند

گرد مجنون تاکجاها ریخت در صحرا نمک ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹

 

... چراغ دیده مور است در سرای بخیل

به قوت حشم از جاده ادب مگذر

صلای کام نهنگست کوچه دادن سیل ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۱

 

... قدح زنید حریفان همین به جبهه نم

به خط جاده پرگار رفته ایم همه

چو سبحه پیش و پس اینجا گذشته است ز هم ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶

 

... همت آزاد را بیدل ره و منزل یکی ست

نغمه را در جاده های تار می باشد مقام

بیدل دهلوی
 
۳۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۶

 

... زبن موج می سراغ رگ تاک کرده ام

تیغی به جاده دم الفت نمی رسد

سیر هزار راه خطرناک کرده ام ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۵

 

... تحیر شد دلیلم در سواد دشت آگاهی

همان تار نگاهم جاده بود آنجا که من رفتم

ز بس وحشت کمین الفت اسباب امکانم ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹

 

... به سامان دلم آواره صد دشت بیتابی

ز منزل جاده ام دور است یا رب گم شود زادم

طراوت برده ام از آب و گرمی از دل آتش ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۰

 

... بیدل چه بگذرد کس از عالم گذشتن

این جاده پی سپر بود رنج قدم نکردم

بیدل دهلوی
 
۳۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۲

 

... به داغ می رسد آهنگ زخم من چو هلال

هنوز جاده سر منزل کمال خودم

به هر چه می نگرم آرزو تقاضا نیست ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱

 

... رنگی شکسته ام چقدرها بهادرم

گرد هزار جاده به منزل شکسته است

چون موج گوهر آبله پای تحیرم ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۶

 

... کسی جز منتهی مضمون عنوانم نمی فهمد

به سر دارد ز منزل مهر همچون جاده طومارم

به دل هر دانه ای از ریشه خود دامها دارد ...

... ز حال رفتگان شد غفلتم آیینه بینش

به چشم نقش همچون جاده خوابیده بیدارم

ز شرم عیب خود چشم از هنر برداشتم بپدل ...

بیدل دهلوی
 
۳۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۶

 

... که گمره ازلم جزوی از هدایه ندارم

به هر طرف کشدم دل یکیست جاده و منزل

سوار مرکب شوقم خرکرایه ندارم ...

بیدل دهلوی
 
۴۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۹

 

... به روز هم نتوان کرد قطع شبگیرم

چو جاده رنگ بنای مرا شکستی نیست

به خشت نقش قدم کرده اند تعمیرم ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۳۰