بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۱
... جمعی که در بهشت فراغ آرمیده اند
طی کرده اند جاده دشت امید و بس
دل با همه شهود ز تحقیق پی نبرد ...
... هیهات راه مقصد ما وانموده اند
بر جاده ای که هیچ نگردد پدید و بس
خواندیم بی تمیز رقمهای خیر و شر ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۲
... آنقدر دامن که باید چید و بس
جاده چون طی شد حضور منزل است
رشته می باید به پا پیچید و بس ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۸
... سایه هم خورشید می یابد زمان دیگرش
تیغ خونخوارست بیدل جاده دشت جنون
تا ز سر نگذشته ای نتوان گذشتن از سرش
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۰
... چون صبح میندوز به جز وحشت از این دشت
تا جاده و منزل همه در گرد سفر پوش
پیش از نفس آیینه هستی به عرق گیر ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۹
... چه خطی که شد ز تامل تو کتاب آینه هم غلط
ز تمیز جاده و منزلت الم تردد نیک و بد
خط پا به دایره می رسد سر اگر شود به قدم غلط ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
... اشک مجنون چقدر خوش قلم تردستی ست
سطری از جاده ندیدیم درین صحرا خشک
نیست غیر از عرق شرم شفاعتگر ما ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۸
... بسکه افسردگی افسون تحیر دارد
سیل چون جاده فتاده است درین صحرا خشک
ترک اسباب لب شکوه نایابی دوخت ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰
... در دل آب است آنجا سخت ناپیدا نمک
جاده ها چون زخم بی چاک گریبان نیستند
گرد مجنون تاکجاها ریخت در صحرا نمک ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹
... چراغ دیده مور است در سرای بخیل
به قوت حشم از جاده ادب مگذر
صلای کام نهنگست کوچه دادن سیل ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۱
... قدح زنید حریفان همین به جبهه نم
به خط جاده پرگار رفته ایم همه
چو سبحه پیش و پس اینجا گذشته است ز هم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶
... همت آزاد را بیدل ره و منزل یکی ست
نغمه را در جاده های تار می باشد مقام
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۶
... زبن موج می سراغ رگ تاک کرده ام
تیغی به جاده دم الفت نمی رسد
سیر هزار راه خطرناک کرده ام ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۵
... تحیر شد دلیلم در سواد دشت آگاهی
همان تار نگاهم جاده بود آنجا که من رفتم
ز بس وحشت کمین الفت اسباب امکانم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹
... به سامان دلم آواره صد دشت بیتابی
ز منزل جاده ام دور است یا رب گم شود زادم
طراوت برده ام از آب و گرمی از دل آتش ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۰
... بیدل چه بگذرد کس از عالم گذشتن
این جاده پی سپر بود رنج قدم نکردم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۲
... به داغ می رسد آهنگ زخم من چو هلال
هنوز جاده سر منزل کمال خودم
به هر چه می نگرم آرزو تقاضا نیست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱
... رنگی شکسته ام چقدرها بهادرم
گرد هزار جاده به منزل شکسته است
چون موج گوهر آبله پای تحیرم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۶
... کسی جز منتهی مضمون عنوانم نمی فهمد
به سر دارد ز منزل مهر همچون جاده طومارم
به دل هر دانه ای از ریشه خود دامها دارد ...
... ز حال رفتگان شد غفلتم آیینه بینش
به چشم نقش همچون جاده خوابیده بیدارم
ز شرم عیب خود چشم از هنر برداشتم بپدل ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۶
... که گمره ازلم جزوی از هدایه ندارم
به هر طرف کشدم دل یکیست جاده و منزل
سوار مرکب شوقم خرکرایه ندارم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۹
... به روز هم نتوان کرد قطع شبگیرم
چو جاده رنگ بنای مرا شکستی نیست
به خشت نقش قدم کرده اند تعمیرم ...