تحیر آینهٔ عالم مثال خودم
بهانه گردش رنگست و پایمال خودم
به داغ میرسد آهنگ زخم من چو هلال
هنوز جادهٔ سر منزل کمال خودم
به هر چه مینگرم آرزو تقاضا نیست
چو احتیاج سراپا لب سوال خودم
ز چینی آفت بیآبیام مشو ای حرص
که من طراوت لب خشکی سفال خودم
غبار دامن هر موج نیست قطرهٔ من
چو اشک در گره صافی زلال خودم
رسیده ضعف بجایی که همچو شمع خموش
شکست رنگ نهان کرد زیر بال خودم
بهار نازم و کس محرم تماشا نیست
به صد خیال یقین شد که من خیال خودم
وداع ساز نمودهست ضعف پیکر من
خم اشارتی از ابروی هلال خودم
به حیرت آینهام بینیاز هستی بود
تو جلوه کردی و نگذاشتی به حال خودم
درین المکده بیدل چه مجلس آراییست
چو شمع سوخت عرقهای انفعال خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.