نشد از حسرت داغت جگرم تنها خشک
لاله را نیز دماغیست درین سودا خشک
منت چشمهٔ خضر آینهپردازیتریست
دم شمشیرتو یارب نشود با ما خشک
برق حسن تو در ابروی اشارت دارد
خم موجیکهکند خون دل دریا خشک
در تماشاکدهٔ جلوه که چشمش مرساد
موج آیینه زند هرکه شود برجا خشک
چون حیا آب رخ گوهر ما وقفتریست
عرقی چند مبادا شود از سیما خشک
زین بضاعت نتوان دیگ فضولی پختن
تا رسد نان به تری میشود آب ما خشک
وقت آن شدکه ز بی آبی ابر احسان
برگ گل روید ازین باغ چو نقش پا خشک
بسکه افسردگی افسون تحیر دارد
سیل چون جاده فتاده است درین صحرا خشک
ترک اسباب لب شکوهٔ نایابی دوخت
کرد افشاندن این گرد جراحتها خشک
ماند از حیرت رفتار بلاانگیزت
ناله در سینهٔ بیدل چو رگ خارا خشک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با حسرت و اندوهی عمیق از فقدان و عشق ناخودآگاه به داغی اشاره دارد که در دل شاعر نشسته است. شاعر از خشکی و کمبود در زندگی و عواطف خود سخن میگوید و به زیبایی و شکوه محبوب اشاره میکند که همچون تیری در دل او نشسته است. او به نامساعدی اوضاع و تأثیر آن بر روی احساسات و حال خود پرداخته و در نهایت، کنایه به جدایی و تنهایی خود دارد که به نوعی در درون وی اثر گذاشته است. فضای شعر غمگین و عاطفی است و نویسنده از تصاویری طبیعت بهره میبرد تا احساساتش را بیشتر منتقل کند.
هوش مصنوعی: از داغ و حسرت تو، دل من به شدت دردمند و داغدار است. حتی لالهی خشکیده هم در این حال و روز، بویی از عشق و محبت دارد.
هوش مصنوعی: شکر و سپاس به خاطر چشمهٔ حیاتبخش خضر، که تو بسان آینهای زندگی را نقاشی میکنی. امیدوارم که در این زمان که به ما سختی میرسد، شمشیر تو بر ما آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشندگی تو در ابرویی که داری، به مانند موجی است که قدرتش به حدی است که میتواند اشک و غم دریا را خشک کند.
هوش مصنوعی: در محلی که زیباییها دیده میشود و نگاهش به آنجا میافتد، هر کس که بیحرکت بماند، مانند انعکاس در آینه خواهد بود و زندگیاش بیحرکت و بیتحرک خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: وقتی حیا مانند آب چهره ما را زینت میبخشد، باید مراقب باشیم که عرق و زحمتمان بیهوده نرود و از چهرهمان نشانهی خشکی و بیروحی باقی نماند.
هوش مصنوعی: با این امکانات کم نمیتوانیم غذای پر زحمت و دشواری بپزیم. تا زمانی که نان بهدست نیاید، در نهایت آب ما خشک میشود.
هوش مصنوعی: زمانی رسیده است که به دلیل فقدان بارش، گلها از این باغ به وجود آید، همانند ردپایی که بر زمین خشک باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت افسردگی و حیرت، سیل مانند یک جاده در این بیابان خشک است که افتاده و بیحرکت به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ترک کردن وسایل و ابزار برای بیان نارضایتی و مشکلات به قدری سخت است که به مانند دوختن زخمها به نظر میرسد و به همین دلیل، رها کردن این زخمها به معنای پاشیدن گرد بر روی آنها است.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی ناشی از رفتار عجیب و غریب تو باعث شده که دل بیدل به حالتی از ناله و غم دچار شود، مانند رگی که درخت خرما خشکیده و بیحیات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دم از شرم طلب نیست زبان ما خشک
با صدف بود لبی در جگر دریا خشک
اشکگو دردسر تربیت ما نکشد
از ازل چون مژه کردند بهار ما خشک
کار مقصدطلبی سخت کشاکش دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.