شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۱
... تا خبر یابی ز جام و از شراب
ما درین دریا به هر سو می رویم
آبرو داریم و نیکو می رویم
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۳
... مظهر و مظهر به نزد ما یکی است
آب این امواج و این دریا یکیست
ز اعتبار ما و تو باشد دویی ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۴
... باشد آن حاصل ولی از عین آب
گوهر ار جویی درین دریا بجو
جوهر در یتیم از ما بجو ...
... قطره و موج و حباب و جو نگر
عین این دریای ما نیکو نگر
درصد آیینه یکی چون رو نمود ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۷
بیا با ما درین دریا به سر بر
از اینجا دامنی خوش پر گهر بر
ز ما بشنو حبابی پر کن از آب
حباب از آب و در وی آب دریاب
به معنی آب در صورت حباب است ...
... در آن هم سایه را همسایه بنگر
چه دریایی که ما غرقیم در وی
چه خوش جامی که ما داریم پر می
درین دریا به عین ما نظر کن
صدف بشکن تماشای گهر کن ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۸
... ز می جامیست پر می بر کف ما
حبابی می نماید عین دریا
که دارد این چنین ذوقی که ما راست ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۱
... آب شد برف و کوزه شد با آب
اسم و رسم از میانه شد دریاب
اول ما چو آخر ما شد
قطره دریاست چون به دریا شد
قطر و بحر و موج و جو آبند ...
... نقد گنجینه ای قدم ماییم
گرچه موجیم عین دریاییم
آب در هر قدح که جا گیرد ...
... جوهر گوهر منور چیست
همه عالم چو گوهری دریاب
عین او بین و جوهری دریاب
چیست عالم به نزد درویشان ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۵
... خوش حبابی روان شده در جو
عین دریا بجو و از ما جو
آب در برگ گل شده پنهان ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۰
... ما محبیم و او حبیب الله
آبرویی ز عین دریا جو
سر در یتیم از ما جو ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۱
جو چه جویی بیا و دریا جو
عین ما را به عین ما واجو ...
... نور او را به نور او بنگر
غرق دریای بیکران ماییم
گرچه موجیم عین دریاییم
نور او را به نور او می بین ...
... همه عالم حجاب و عین حجاب
غیر او نیست این سخن دریاب
بحر و موج و حباب دریابش
در همه عین آب دریابش
یک حقیقت مظاهرش بسیار ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۳
... از مسمی تو اسم را می جو
موج و دریا به عین ما می جو
اسم و عین است و روح و جسم چهار ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۱
... همچو نوری می نماید در نظر
هفت دریا قطره ای از جام او
روح قدسی رند درد آشام او ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۳
... جام می باشد حبابی پر ز آب
نوش کن جامی که دریابی شراب
نسخه اسما بجو یک یک بخوان ...
... آن یکی در هر یکی پیدا شده
قطره قطره آمده دریا شده
اسم اعظم گنج و اسما چون طلسم
نعمت الله را بجو دریاب اسم
آفتابی را ببین در ذره ای
عین دریا را نگر در قطره ای
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۴
گوهر ار جویی در این دریا بجو
سر آن در یتیم از ما بجو ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۵
... آن نهان بر همه عیان گشته
صدف و گوهریم و دریا هم
نظری کن به عین ما فافهم ...
... نظری کن به چشم ما بنشین
می و جامش به همدگر دریاب
خوش حبابی پر آب بر سر آب ...
... طلب گوهر ار کنی جانا
قدمی نه در آ در این دریا
گر تو دریا دل و گهر جویی
گوهر از خود بجو که تو اویی ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۳
... نماند ز توحید الا سخن
اگر موج بسیار دریا یکی است
من و تو دو اسم و مسما یکی است ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۸
... تو در این بحر ما درآ با ما
عین ما را بجو ازین دریا
هفت دریا تو نوش کن به تمام
تشنه می باش همچنان والسلام
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۴
... محب را غیر محبوبش نخوانی
اگر دریا وگر موج و حباب است
به نزد ما هه جام شراب است ...
شاه نعمتالله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۵
... سر به پای خم می بنهاده ام
موج و دریا نزد ما باشد یکی
هر دو یک آبند آن یک بی شکی ...
... یک حقیقت از همه اشیا بجو
دل به دریا ده که صاحبدل تویی
وز وجود بحر و بر حاصل تویی ...
... هر یکی بر مسند وحدت نشاند
هر که بینی غرقه دریای اوست
عالمی سرگشته سودی اوست ...
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷
ماییم چنین تشنه و دریا با ماست
اندر همه قطره محیطی پیداست ...