کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وقال ایضاً یمدحه
... کام دلی نهادن هرروز در کنارت
تعجیل چرخ گردان از عزم تیزتازت
آرام خاک ساکن از حزم استوارت ...
... صد تیغ برکشیده خورشید روزبارت
اوراق چرخ جزوی از دفتر کمالت
آب حیات رمزی از لفظ در نثارت ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً یمدحه
... هرگر خلاف آنچه ترا بود در ضمیر
در طبع چرخ و خاطر اختر نیامدست
زان عطرها که خلق تو آمیخت خلق را ...
... از قسم حادثات کدامست صبعتر
کان بر سرم ز چرخ ستمگر نیامدست
قومی که حاسدند مرا بر زبانشان ...
... خود چون رسد بحضرت تو آنکه خود هنوز
گامی ز اوج چرخ فراتر نیامدست
دره من بچشم لطف نگر گرچه خودترا ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً
ای که نه شقۀ چرخ اطلس
بارگاهی ز سرا پردۀ تست ...
... کرده با نوک یراعت دل سست
پای چرخ آبله گشت از انجم
چونکه با عزم تو همراهی جست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - و قال ایضاً یمدحه و یلتمس الفروه «در این قصیده التزام موکند»
... بحر بافسحت صدر تو مضیقی چو مسام
چرخ با جاه عریض تو چو مویی پهناست
دست احداث چو موی سر زنگی کوتاه ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - وله ایضآ یمدحه
... دایم چو دشمن تو بود سوگوار دست
چون بالش تو دست تو در صدر چرخ را
بر هم نهد پیش درت بنده وار دست
آنجا که هست دست تو در صدر چرخ را
دربان بسینه باز نهد روزبار دست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - و قال ایضآ فیه ویصف الازار و الخشبه الموضوعه فی داره
... یا در بر مصاف سپرهای دیلمست
یا بر محیط چرخ سپهر ممثلست
تقطیعش از مرقع ابدال نخستست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - ایضاً له
... تویی که حکم ترا روزگار محکومست
محیط دایرۀ چرخ با جلالت تو
چو نقطه ییست که در ذهن عقل موهومست ...
... اگر چه حرص بنزدیک عقل مذمومست
چو من ز چرخ کنم استزادتی گوید
دگر چه باید آنرا که خواجه مخدومست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - و له فی المولی رکن الدّین مسعود و انفذها بخوارزم
... بی خون دل یکی لب خندان پدید نیست
چرخ خمیده پشت به صد چشم در جهان
جویای راحست و جوی زان پدید نیست ...
... گردی ز سم مرکب جانان پدید نیست
گفتم ز چرخ ملک بتابد هلال عدل
خود آسمان ز میغ فراوان پدید نیست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - و قال ایضاً یمدح الصّدر السعیّد رکن الدّین مسعود و یلتمس الوظیفه
... زحمت بانگ پاسبان برداشت
چرخ در پای همتش افتاد
چون سر از بام آسمان برداشت ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین
... خدایگان صدور زمانه فخرالدین
که خاک پایش بر فرق چرخ افسر گشت
شکوه دست وزارت که گرد موکب او ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - و له ذوالرّدفین من الماضی الی المستقبل فی مدحه
... چو من مدیح تو اندیشم آفرین فلک
ز چرخ بر سر من چون نثار می آید
بجنب آنکه دهم بوسه بر ستانۀ تو ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - و قال ایضاً یمدحه
... در ریاض ملک و دین محض منافع می شود
خاک پایت دستگاه چرخ و انجم می دهد
دست جودت پایمرد آز طامع می شود ...
... ذرۀ خاکی که بر سم سمندت بوسه داد
از ترفع در دماغ چرخ سابع می شود
با عروسان ضمیرت روی خورشید از حیا ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - و قال ایضاً
... لطیف طبعی دریا دلی هنرمندی
گه پای همت بر چرخ هفتمین دارد
زهی خسته لقایی که خرمن کرمت ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - وله یمدحه ببلد الری و بهنیّه بالنیروز.!
... همای رایت قدر تو مرغ مرعش باد
زکعبتین شب و روز در سکرۀ چرخ
چو تاج نرگس نقش مقاصدت شش باد ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - وله یمدحه ببلد الری و بهنیه بالنیروز.!
... همای رایت قدر تو مرغ مرعش باد
زکعبتین شب و روز در سکرۀ چرخ
چو تاج نرگس نقش مقاصدت شش باد ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - وله ایضاً
... دست جلالتت ز اباهای روزگار
در طشت چرخ و چشمۀ خورشید شسته باد
گردون که با یکایکش از خلق کینهاست ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - وله ایضآ یمدحه
دری که چرخ بر طبق اسمان نهاد
بهر نثار موکب صدر جهان نهاد ...
... چون صبح باز کرد دهان را بمدح او
چرخش درست مغربی اندر دهان نهاد
بیرون فکند جرم ترازو زبان ز کام ...
... رای تو خواست تا که مکافات او کند
تاجی ز نور بر سر چرخ کیان نهاد
خصمت سبک سرآمد از آن دست روزگار ...
... کاقبال رخت خویش درین خاندان نهاد
قهرت ز پای خواست در آورد چرخ را
لیکن و قارو حلم تو دستی بر آن نهاد ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - وله فی الصّاحب شهاب الدّین عزیزان
... فلک گرچه دلی کینور دارد
شعاع خاطرش بر چرخ چارم
دل خورشید را محرور را دارد ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - وقال ایضایمدح الصّاحب السّعیدشرف الدّین معین الاسلام علی بن الفضل حین بناء المدرسة باصفهان
... چوماه قبۀ او سر برآسمان آرد
ز برج دلو دهد چرخ که گلش را آب
مهش زخرمن خودکه بکهکشان آرد ...
... چه مایه رنج کشدپای وهم تاخودرا
از اوج چرخ برین عالی آستان آرد
زشکل قبه ومنجوق دست معمارش ...
... خدایگان وزیران مشرق ومغرب
که هرچه حکم کند چرخ همچنان آرد
عجب مدار ز تأثیر حزم بیدارش ...
... دوام عمرتوبادا که چون تویی هیهات
که دور چرخ زتأثیر صدقران آرد
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا یمدحه
خدایگان وزیران جهان فضل و کرم
که هرچه رای تو فرمود چرخ فرمان برد
عروس طبع ترا آفتاب چون که بدید ...