گنجور

 
۳۲۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۱

 

... مقصد آرام است ای کوشش مکن آزار ما

بی دماغان طلب را جاده هم سر منزلی ست

عقل را در ضبط مجنون آب می گردد نفس ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۶

 

سرمنزل ثبات قدم جاده ساز نیست

لغزیده ایم ورنه ره ما دراز نیست ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۴

 

... عکس چون حیرت مقیم خانه آیینه نیست

در محبت رهنورد جاده ی دردیم و بس

چون سحرجولان ما بیرون چاک سینه نیست ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۲

 

... قطع کردیم به تدبیر خموشی چون شمع

جاده ای را که ادب در دل منزل می داشت

داغم از حوصله شوخ نگاهان بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹

 

... مو کرد سیاهی دم خاموشی چینی

شد سرمه خط جاده ز راهی که صدا رفت

چون رنگ عیان نیست که این هستی موهوم ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۴

 

... بیدل دلیل مقصد عزت تواضع است

زبن جاده ماه نو به جهان کمال رفت

بیدل دهلوی
 
۳۲۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۸

 

... کاوارگی سری ست که در زیر پر نرفت

از هیچ جاده منزل عشق آشکار نیست

فرسود سنگ وپی به سراغ شررنرفت ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۴

 

... کسی در ین دشت بی سر و پا برون منزل نمی خرامد

به خط پرگار جاده دارد تردد کاروان حادث

غم و طرب نعمت است اما نصیب لذت که راست اینجا ...

بیدل دهلوی
 
۳۲۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۷

 

... سر تیغ اگر به درآ وری که خم است پیش فسان کج

ز غبار جاده ی معصیت نشدیم محرم عافیت

به کجاست منزل غافلی که فتد به راه روان کج ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۳

 

... گردون که ندارد به جز این کهنه ردا هیچ

منزل عدم و جاده نفس ما همه رهرو

رنج عبثی می کشد این قافله با هیچ ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۳

 

... غبار عجز من و دامن خط تسلیم

ز پا فتادگی از جاده سر نمی تابد

نگاهم از کمر یار فرق نتوان کرد ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۶

 

... وحشتی هست درپن دشت که چون رشته شمع

جاده بر شعله آواز درا می پیچد

دل به غفلت نه و از رنج خیالات برآ ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۶

 

... تأملی که نفس رفته رفته آه نگردد

گر انفعال خطا نگذرد ز جاده عبرت

بسر درآمده را پا کفیل راه نگردد ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۲

 

... به صد جا کرده سعی نارسا منزل تراشیها

و گرنه جاده دشت طلب کی انتها دارد

که می خواهد تسلی از غبار وحشت آلودم ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۴

 

... آنچه نادیده توان دید تماشا دارد

جاده در دامن صحرای ملامت چاکی ست

که سر بخیه ز نقش قدم ما دارد ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۰

 

... به ظاهرگر زمینگیرم زمقصد نیستم غافل

که چشم نقش پا از جاده بر منزل نظر دارد

بقدر اعتبارات است ضبط خویش مردم را ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۹

 

... علاجی نیست غیر از داغ زخم خاکساران را

که چاک جاده یکسر بخیه نقش قدم دارد

بود خونریزتر گر راستی شد پیشه ظالم ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۳

 

... پیچیده در و دشت ز بس لغزش رفتار

تا موج گهر جاده هموار ندارد

اقبال دنایت نسبان خصم بلندیست ...

بیدل دهلوی
 
۳۳۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۹

 

... که غیر شیشه پری هیچ دستگاه ندارد

نفس به جاده طرازی اگر فضول نیفتد

سراسر دو جهان منزل است راه ندارد ...

بیدل دهلوی
 
۳۴۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴

 

... آینه درای عرق از نفسم غبار برد

جز خط جاده ادب قاصد مدعا نبود

لغزش پا به دامنم نامه به کوی یار برد ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۳۰