گر جنونم هوس قطع منازل میداشت
خوشتر از ریگ روان آبله محمل میداشت
دیده گر رنگی از آن جلوه به رو میآورد
یک تحیر به صد آیینه مقابل میداشت
پاس آیین ادب گر نشدی مانع اشک
تا به کویش همه جا پا به سر دل میداشت
سوخت پروانهام از خجلت آن شمع که دوش
میزد آتش به خود و خاطر محفل میداشت
ای خوش آن شوق که از لذت بیعافیتی
کشتیام وحشت گرداب ز ساحل میداشت
عقده دل اگر از سعی تپش وامیشد
حیرت آینه هم جوهر بسمل میداشت
احتیاج آینه شد نام کرم جلوه فروخت
خاتم جود نگین در لب سایل میداشت
شرم نایابی مطلب عرقیساز نکرد
تا ره کوشش مقصدطلبان گل میداشت
قطع کردیم به تدبیر خموشی چون شمع
جادهای را که ادب در دل منزل میداشت
داغم از حوصلهٔ شوخنگاهان بیدل
کاش در بزم بتان آینه هم دل میداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.