سرمنزل ثبات قدم جادهساز نیست
لغزیدهایم، ورنه ره ما، دراز نیست
بر دوش نیستی نتوان بست ننگ جهد
رفتن ز خویش ناقهٔ راه حجاز نیست
تشویش انتظار قیامت قیامت است
ما را دماغ این همه ابرام ناز نیست
مژگان بههرچه بازکنی، مفت حیرت است
عشقهوس، همیندوسهروز است،باز نیست
گر محرم اشاره مژگان او شوی
در سرمه نغمهایستکه در هیچ ساز نیست
بیاخثیار حیرتم، از حیرتم مپرس
آیینه است آینه، آیینهساز نیست
زیر فلک به کاهش دل ساز و صبرکن
درکارگاه شیشهگران جز گداز نیست
نقصان آبروکش و نام گهر مبر
سوداگر جهان غرض امتیاز نیست
جز همت آنچه ساز جهان تنزل است
باید نشیب کرد، تصور فراز نیست
ما عجزپیشهها همه معشوق طینتیم
لیک آن بضاعتیکه توانکرد، ناز نیست
سودای خضر، راست نیاید به تیغ عشق
ایثار نقد کیسهٔ عمر دراز نیست
عجز نفس چه پرده گشاید ز راز دل
ما را نشاندهاند بر آن در که باز نیست
بیدل گداز دل خور و دندان به لب فشار
بر خوان عشق دعوت نان و پیاز نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تعبیر و تفسیر مفاهیم عمیق وجود و عشق میپردازد. شاعر به ما میگوید که ثبات و استواری در مسیر زندگی تنها با تلاش و پایداری ممکن است، ولی این تلاش نباید به ننگ و عیب منجر شود. او همچنین از انتظاری که برای قیامت میکشیم، میگوید و اینکه عشق و هوس عمر کوتاهی دارند. شاعر اشاره میکند که اگر به نشانههای عشق واقف شوی، در آن نغمهای نهفته است که هیچ ساز دیگری ندارد.
شاعر از حیرتهای بیپایان خود سخن میگوید و به ما یادآوری میکند که در جهان مادی، جز تلاش و همت، چیزی ثابت و پایدار وجود ندارد. او به معصومیت و خلوص درونمان اشاره میکند و یادآور میشود که رنج و اندوه جزء لاینفک زندگی است. در نهایت، در دعوت به عشق، اشاره میکند که ما باید به سادگی و واقعیتهای زندگی بیندیشیم، زیرا در فراموشی این سادگی تنها به چیزهایی بیفایده دل خوش کردهایم.
هوش مصنوعی: ما در مسیر زندگی ممکن است به خاطر ناپایداری و عدم تمرکز دچار لغزش شویم، اما اگر به اصل هدف خود برگردیم، متوجه خواهیم شد که راه ما طولانی و دشوار نیست.
هوش مصنوعی: اگر بار سنگینی از ناپاکیها بر دوش نداشته باشی، نمیتوانی به راحتی از خودت فاصله بگیری. مانند شترانی که در راه حجاز سفر میکنند، برای پیش رفتن باید آزاد و سبکبار باشی.
هوش مصنوعی: نگرانی و اضطراب در انتظار روز قیامت، خود روز قیامت را برای ما به تصویر میکشد. ما توان برقراری آرامش در این همه استدلال و تأکید را نداریم.
هوش مصنوعی: چشمان تو به هر چیزی که نگاه کنند، شگفتی و حیرت را به همراه دارند. عشق و خواستههایم، فقط همین چند روز زندهاند و دوباره ناپدید میشوند.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به راز چشمان او پی ببری، دنیایی از زیبایی و موسیقی را تجربه خواهی کرد که در هیچ آهنگی نمیتوانی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: من بهطور ناخودآگاه در حیرت و شگفتی هستم؛ از این حیرت نپرس. آینه فقط آینه است و نمیتواند سازنده خود باشد.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، فقط در دل زدگی و صبر، در کارگاه شیشهگران چیزی جز ذوب شدن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آبرو و نام نیک، سرمایههای مهمی هستند و برای سوداگران دنیا ارزشمند نیستند که بخواهند آنها را از دست بدهند. در واقع، به دنبال برتری و تمایز نیستند که به این چیزها آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: تنها تلاش و همت است که باعث ترقی و پیشرفت در زندگی میشود وگرنه، در غیر این صورت، هر چه فکر کنی که میتوانی به اوج برسی، در واقع به سوی سقوط خواهی رفت.
هوش مصنوعی: ما همه از افرادی هستیم که در عشق ناتوان هستیم، اما هرکدام به اندازهای که توانستهایم، خود را به زیبایی و ناز معرفی کردهایم.
هوش مصنوعی: تمایل به رسیدن به کمال و جاودانگی در عشق، نتیجهای نخواهد داشت. بنابراین، ارزش ندارد که زندگی خود را برای آن فدای عشق کنید، زیرا عمر هر انسانی کوتاهتر از آن است که بتواند همه آرزوها و امیدها را به دست آورد.
هوش مصنوعی: ناتوانی نفس ما چه گنجایش و قدرتی دارد که راز دلمان را برملا کند؟ ما را در مقابل درب بستهای قرار دادهاند که هیچگاه باز نمیشود.
هوش مصنوعی: دل آتشین خود را با دندان به لب فشار بده و به عشق دعوت کن، اما بدان که اینجا خبری از نان و پیاز نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشتاق دوست را ره مقصد دراز نیست
تسلیم کرده را زبلا احتراز نیست
هیچش ز روزگار نباشد تمتّعی
آن کس که مبتلای بتی دلنواز نیست
هرجا که در محامد محمود دم زنند
[...]
ای آنکه پیشهٔ تو به جز کبر و ناز نیست
چون قامت تو سرو سهی سرفراز نیست
روشن دل کسی که تو باز آیی از درش
تاریک دیدهای که بر وی تو باز نیست
راهی که سر به کوی تو دارد حقیقتست
[...]
آنچه نماز زنده دلان جز نیاز نیست
و آنرا که در نیاز نبینی نماز نیست
مشتاق را بقطع منازل چه حاجتست
کاین ره بپای اهل طریقت دراز نیست
رهبانت ار بدیر مغان راه می دهد
[...]
هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیست
در پرده محرم سخن اهل راز نیست
پا در گل است همّت کوتاه دست تو
ورنه طریق کعبهٔ وصلش دراز نیست
پای از سرِ نیاز بنه در ره طلب
[...]
هرکس شهید آن مژه های درازنیست
در شرع بر جنازه آن کس نماز نیست
محمود را گرچه جهان زیر خاتمست
جایی بهش ز گوشه چشم ایاز نیست
شه را چو پرده از رخ شاهد برافکنند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.