گنجور

 
۳۰۰۱

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵

 

... گم شده ای فرید تو بازکش این زمان عنان

کافر چرخ ازین سخن سر زده پست می رود

عطار
 
۳۰۰۲

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷

 

... یقین دان که همچون تو بسیار کس

فکندست در چرخ چرخ کبود

چه برخیزد از خود و آهن تو را ...

... سر و سنگ ماننده آب رود

ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ

چو گویی ندانی فراز از فرود ...

عطار
 
۳۰۰۳

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱

 

... در طواف نقطه خالت ز شوق

چرخ سرگردان چو پرگاری شود

مس اگرچه زر تواند شد ولیک ...

عطار
 
۳۰۰۴

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲

 

... یک کارم از هزار میسر نمی شود

صافی چه خواهم از کف ساقی چرخ از آنک

صافی نمی دهد که مکدر نمی شود ...

عطار
 
۳۰۰۵

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴

 

... در جهان جان بسی سرگشته اند

کمترین یک چرخ سرگردان نمود

می رو و یک دم میاسا از روش ...

عطار
 
۳۰۰۶

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹

 

... ماه سر درفکنده می گذرد

چرخ بر سر ستاده می آید

آفتابی که سرکش است چو تیغ ...

عطار
 
۳۰۰۷

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳

 

... تا بتان در زمین همی ریزند

چرخ را ز انقلاب چگشاید

کار چون ذره ای به علت نیست ...

عطار
 
۳۰۰۸

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱

 

... لعبت شاخ ارغوان طفل زبان گشاده بین

ناوک چرخ گلستان غنچه بی دهن نگر

تا که بنفشه باغ را صوفی فوطه پوش کرد ...

عطار
 
۳۰۰۹

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶

 

... پرتو روی چو ماهت نرسدش

نیم ترک چرخ در سر گشت از آنک

بو که بر ترک کلاهت نرسدش ...

عطار
 
۳۰۱۰

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸

 

... آفتابی ای عجب با ما بهم

جای چرخ چارمین می بایدش

ذره ای را بار می ندهد ولیک ...

عطار
 
۳۰۱۱

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵

 

... به غم فرو شدم اکنون بنفشه وار دریغ

ز دور چرخ خروش و ز بخت بد فریاد

ز عمر رفته فغان و ز روزگار دریغ ...

عطار
 
۳۰۱۲

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶

 

... هر نفست روی نمود ای غلام

گوشه نشین باش که چوگان چرخ

گوی ز پیش تو ربود ای غلام ...

عطار
 
۳۰۱۳

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶

 

دوش چون گردون کنار خویش پر خون یافتم

مرکز دل از محیط چرخ بیرون یافتم

دیده اخترشمار من ز تیزی نظر ...

عطار
 
۳۰۱۴

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲

 

... چون قطب ساکن آمدم اندر مقام فقر

هر لحظه همچو چرخ دگرگون نیامدم

بنهاده ام قدم به حرمگاه فقر در ...

عطار
 
۳۰۱۵

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸

 

... جان عطار را نخستین گام

برتر از چرخ هفتمین دیدم

عطار
 
۳۰۱۶

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱

 

... من چه سان نه سر نه پایی پی برم

چرخ چندین گشت و بر جای خوداست

من چگونه ره به جایی پی برم ...

عطار
 
۳۰۱۷

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸

 

... بر سر پایم نشسته سر چه فرازم

پرده من چون درید پرده در چرخ

در پس این پرده پرده چند نوازم ...

عطار
 
۳۰۱۸

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۱

 

... کار روی حسن تو گردان بس است

ز آفتاب چرخ گردان می بسم

سر گرانم من ز چین زلف تو ...

عطار
 
۳۰۱۹

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱

 

... همه بر خاک راهت خون فشانم

کلاه چرخ بربایم اگر تو

کمر سازی ز دلق و طیلسانم ...

عطار
 
۳۰۲۰

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳

 

... هزار بار برآمد مرا که یکباری

ز دست چرخ فلک جامه پاره پاره کنم

گره چگونه گشایم ز سر خود که ز چرخ

هزار گونه گره در فتاده در سخنم ...

عطار
 
 
۱
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۴۹۲