گنجور

 
۲۸۱

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن

 

... که دارد مر مرا همواره گریان

درود از من بدان خود روی لاله

که دارد چشمم آگنده به ژاله ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۲

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

... ببارم تا ببارد ابر بر گل

دو چشم من ز سرخی مثل لاله ست

برو بر اشک من مانند ژاله ست ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۳

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

... جهان چون نقش چین و نوبهاران

میان کشت لاله دید بالان

میان شاخ بلبل دید نالان ...

... گهی بودم ز دو نرگس دلازار

گهی بودم ز دو لاله به تیمار

مرا آزار با تیمار خوش بود

که نرگس مست بود و لاله گش بود

چه خوش بود آن جفای دوست چندان ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۴

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

... به پیکر نغز چون ماه دو هفته

به مه بر لاله و سوسن شکفته

ز رخ بر هر دلی بارنده آتش ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۵

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

... چو آمد نوبهار وصل روشن

برآمد لاله و خیری و سوسن

ز گل بود اندرو صد جای توده ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۶

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب

 

... هنوزم هست شکر گوهر آگین

هنوزم بر رخان لاله ست و نسرین

هنوزم در دهان زهره ست و پروین ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۷

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

... دریده ماه پیکر جامه بر بر

فگنده لاله گون واشامه از سر

همی گفت ای مرا چون جان گرامی ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۸

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

... جهان پیر برنا شد دگر بار

بنفشه زلف گشت و لاله رخسار

چو گنج خسروان شد روی کشور ...

... بنفشه ستان دو زلف خویش بشکست

چو لاله ستان وقایه سرخ بربست

به دشت آمد ز تنگ کوه نخچیر ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۲۸۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... این برده رنگ بد و آن لون کهربا

بر سرخ لاله باد دریده نقاب سبز

ابرش کنار کرده پر از در پر بها ...

... خیری چو روی عاشق بیچاره از فراق

لاله چو روی دلبر میخواره از حیا

هامون ز سبزه و گل پر طوطی و تذرو ...

... تابان چو ناردانه سرخ از بر پرند

بیجا ده رنگ لاله ز پیروزه گون گیا

اکنون که شد هوا خوش و باغ ایستادء کش ...

قطران تبریزی
 
۲۹۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالهیجا منوچهر بن امیر اجل ابو منصور و هسودان

 

... آتش سوزان ضیا دارد نهان زیر ظلم

لاله سوزان آتشی کورا ظلم زیر ضیا

شه زمین رنگین چو رومی دیبه از ابر بهار

شد شمر پرچین چو چینی جوشن از باد صبا

رسته لاله چون بمرجان در نهفته غالیه

کفته نرگس چون بلؤلؤ در گرفته کهربا ...

قطران تبریزی
 
۲۹۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... بید را از باد بالش سرو را از آب کش

مرغ را از لاله بستر مرغ را از نم نما

شاخ گل گشته دو تا چون عاشقان از بار هجر ...

... گل ز گلبن با نوا شد بلبل از گل با نوا

سرخ لاله چون به مشگ آگنده جام بهرمان

زرد گل همچون زبرجد گشته جفت کهربا ...

... تا جهان باقی بود بادش به پیروزی بقا

روی زرد سایلان چون لاله گرداند به لفظ

زانکه در لفظش نگنجید و نگنجد نی و لا ...

قطران تبریزی
 
۲۹۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح ابونصر مملان

 

... مگر مهربانی نباشد شما را

ز عشق توام عبهری گشت لاله

ز هجر توام چنبری شد چنارا ...

قطران تبریزی
 
۲۹۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

نگار ناردانی لب بهار نارون بالا

میان لاله نعمان نهفته لؤلؤ لالا

دلش یکتایی اندر مهر و بالا چون دلش یکتا ...

... مگر بگذشت بر صحرا نگارین روی من عمدا

که گشت از لاله و سنبل چو روی و موی او صحرا

گل اندر باغ پیدا گشت و شد بلبل بر او شیدا ...

... ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا

شکفته لاله در سبزه چو مرجان رسته در مینا

نشسته ژاله بر لاله چو کفک افتاده بر صهبا

چمن چون مذبح عیسی هوا چون چادر ترسا ...

قطران تبریزی
 
۲۹۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح ابوالیسر سپهدار اران در عید نوروز و فطر

 

... نثار کرد بشادی فلک بر او کوکب

شکفته لاله بر اطراف جوی چون عناب

رونده آب بجوی اندرون چو آب عنب ...

قطران تبریزی
 
۲۹۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابومنصور

 

... رادگاه غمزه چشم و زفت گاه بوسه لب

لؤلؤ لالا شرا از لاله نعمان صدف

لاله نعمانش را از عنبر سارا سلب

چشم او مخمور و من خوردم بجام مهر می ...

قطران تبریزی
 
۲۹۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

... چو مشگ بید بپوشید بر سمن سنجاب

شکفته سرخ و سیه لاله چون رخ و دل و دوست

بنفشه رسته چو زلفین او ببوی و بتاب ...

... ببوستان شده آب غدیر همچو گلاب

ز ژاله لاله چو لؤلؤ شده رفیق عقیق

نوای صلصل و بلبل چو چنک و تار و رباب

خروش رعد بابر اندرون چو ناله دعد

فروغ لاله بجوی اندرون چو روی رباب

ز ابر گشته بکردار روی و شی خاک ...

قطران تبریزی
 
۲۹۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح شاه ابوالمظفر سرخاب

 

لاله داری شکفته بر مهتاب

مشگ داری گرفته بر مه تاب ...

قطران تبریزی
 
۲۹۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح میر سید ابوالفضل جعفربن علی

 

... سرشگ ابر بماند بلؤلؤ خوشاب

گرفت باز کنون لاله برک جای ترنج

گرفت باز کنون عندلیب جای غراب ...

... چو دست داماد از روی نوعروس بشرم

همی فرو کشد از روی لاله باد نقاب

شکفته لاله چو جام شراب و ژاله برو

چو کفک رخشان اندر میان جام شراب ...

قطران تبریزی
 
۲۹۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - فی المدیحه

 

... آنکسی را کش نیامد خوش بباغ و راغ او

سرو شد همچون گیاه و لاله همچون خار گشت

قطران تبریزی
 
۳۰۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح ابوالیسر سپهدار اران

 

... نسیم باد بکردار عنبر ساراست

سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید

خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست ...

... نسیم عنبر ساراست یا نسیم صباست

ز لاله های دگر گونه باغ چون مینوست

ز سبزه های دگرگونه راغ چون میناست ...

... کسی که دید کنون گلستان سپهر نخواست

شکفته لاله بکردار آتش است ز دور

که دود او ناپیدا و نور او پیداست ...

قطران تبریزی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۳۶۲