گنجور

 
۲۶۱

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱

 

... در دام من نیفتاد صیدی ز هیچ وادی

چشمی نمی توان داشت در راه هر مسافر

گوشی نمی توان داد بر بانگ هر منادی ...

فروغی بسطامی
 
۲۶۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی

 

و هو فخر العارفین و زین الواصلین کهف الحاج حاجی محمدحسن خلف الصدق مجتهد الزمن حاجی محمد حسن قزوینی و آن جناب در زمان شباب از علوم معقول و منقول کامیاب و به حکم ذوق فطری از طلب عز و جاه دنیوی گذشته طالب صحبت عارفان بالله گشته به خدمت جمعی از اکابر طریق و اماجد اهل تحقیق رسیده کامش حاصل نگردیده مدتها به مسافرت و ریاضت راضی و به سیر انوار و اطوار قلبیه دل خوش کرده بود تاعاقبت الامر به خدمت حضرت الموحدین حاجی میرزا ابوالقاسم شیرازی مستفیض شد دست ارادت به دامان تولایش زده اقتباس انوار ذوق و حال و اکتساب اطوار کمال از مشکوة جمعیت حضور موفورالسرور آن جناب نمود و عیون سر بر مشاهده شواهد حقایق و معارف توحید وجودی و شهودی گشود از اضطراب و انقلاب آرام گرفته و ازموانع و علایق عقلیه روی دل تافته سالی چند پریشان و در ایران و هندوستان مصاحب درویشان بود بعد به شیراز مراجعت نمود چندگاه دیگر نیز در خدمت آن بزرگوار مستفیض می بود تا آنکه آن جناب رحلت فرمود بعد از چندی والد ایشان وفات یافته و به استدعای جمعی به امامت و وعظ و افاده کمالات مشغول شدند اکنون اهل ظاهر و باطن هر دو را مراد و از غایت کمال و اخلاق با همه اش وداد است

نظم ...

... آن سفر را سفر توان گفتن

که مسافر رود به جان از تن

بگذر از ذکر و در تذکر کوش ...

رضاقلی خان هدایت
 
۲۶۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۲ - فانی اصفهانی رَحِمَة اللّه

 

... هرچه می بینم از آن روی نکومی بینم

زاد مسافر در قطع این راه

قطع امید است از ما سوی الله ...

رضاقلی خان هدایت
 
۲۶۴

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶ - در تهنیت ورود قایم‌مقام طاب ثراه به خراسان

 

... صعب هراسانشان ز شومی اختر

پبر و جوان مرد و زن غریب و مسافر

خرد و کلان خوب و بد فقیر و توانگر ...

قاآنی
 
۲۶۵

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۹ - مطلع ثانی

 

... عشرت این برقرار و شادی آن بر دوام

خصم نافر غم مسافر عیش وافر رنج کم

شادی افزون فال میمون ملک مامو ن بخت رام ...

قاآنی
 
۲۶۶

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵ - در مدح محمدشاه مبرور و لشکر کشیدن به سمت هرات گوید

 

... ز شوق درگه شاهش همی بجنبد مهر

چو جان مرد مسافر ز آرزوی وطن

شها مها ملکا ملک پرورا ملکا ...

قاآنی
 
۲۶۷

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸

 

... هرکه از اهل وطن روزی صدای او شنید

روز دیگر چون مسافر سر به صحرا می کند

وین عجب تر گر مسافر بیندش در ملک فارس

از وطن دل می کند در فارس مأوا می کند ...

قاآنی
 
۲۶۸

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲

 

... جهان چو قلزم و اعضای این بدن کشتی

تویی مسافر و آن ناخدا مشیت شاه

سپرده در کف مرد و زن اختیار طلب ...

صفایی جندقی
 
۲۶۹

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴

 

... مجاور مانم آن در را که پایی

مسافر آیم آن ره را که پویی

صفایی را بکش یا پیش خودکش ...

صفایی جندقی
 
۲۷۰

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رقیه‌نامه » بخش ۲

 

... این سفر را چیست تأخیر این قدر

خود مسافر را مگر برگشت نیست

علت تعویق چندین بهر چیست ...

... بر نگشتی وز نظر پنهان شدی

عمه ام گفتی مسافر شد حسین

خود سفر را نیست در خور شور و شین ...

صفایی جندقی
 
۲۷۱

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

... بندگی را طوق چون قمری به گردن می کند

افتد ار چشم مسافر بر جمالت عمر را

در همان جایی که می باشی تو مسکن می کند ...

بلند اقبال
 
۲۷۲

بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷

 

... روزه تا شرعا هر روزه خوریم وگوییم

بر مسافر نبود روزه به حکم داور

ز این بلد ما وتو تجار صفت روآریم ...

بلند اقبال
 
۲۷۳

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

... کشتی ابرو خال کشتیبان و گیسو بادبان

دل مسافر حسن دریایی که پایانیش نیست

عشق سلطان قوی دل ناتوانی پس ضعیف ...

نیر تبریزی
 
۲۷۴

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۲۵ - المقام

 

... مقام این نیست بهر مرد سایر

که منزلها کند طی چون مسافر

زهر منزل که بندد بار دیگر ...

صفی علیشاه
 
۲۷۵

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۰ - حکایت ابراهیم خاص علیه‌الرحمه

 

... خود او را در توکل اختصاص است

مسافر بد ببر و بحر عالم

بدون راحله بیزاد و همدم ...

صفی علیشاه
 
۲۷۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۱- آیات ۱۸۳ تا ۱۸۷

 

... روزه باید گیرد از وجه رضا

ور مریض است و مسافر شد معاف

تا در ایام دگر دور از خلاف ...

... تا در ایام دگر یابد وفود

وآن مسافر آنکه در ره سالک است

دور از آن دیدار و حظش اندک است ...

صفی علیشاه
 
۲۷۷

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » دیباچه

 

... اما بعد چنین گوید این مداح دولت ابدمدت و دعاگوی سلطنت قوی شوکت غلام آستان آل احمد مختار نور الله المتخلص به عمان السامانی من مضافات اصفهان که مدتی در طریق سلوک بسر برده گاهی از راه مجاهدات مشاهداتی و از روی ریاضات استفاضاتی در مراتب توحید و رسومات تفرید و تجرید و قانون صاحبان راز و مقامات عاشقان جان بازدست میداد پاره ای از آنها را منظوما محفوظ خاطر و مسوده ی اوراق نموده فراغ بالی و جمعیت خیالی که باعث جمع آن تفریق و سبب التیام آن تحریق بوده باشد میسر نمی شد و شفیقان مشتاق و رفیقان صافی مذاق را در اتمام و انجام آن اصرار تمام و ابرام مالاکلام میرفت تا در این سال فرخ که یک هزار و سیصد و پنج از هجرت نبوی صلی الله علیه و علی دینه القوی ست گذارم در دار السلطنۀ اصفهان ارم نشان افتاده در ایام مجاورت وقتی با رییس خواجه سرایان آغاسلیمان خان حفظه الله من آفات الزمان اتفاق افتاد انسانی دیدم با فطرت فرشته و طینتی از صدق و صفا سرشته جامع جمیع صفات انسانی و محبوب و مطبوع اقاصی و ادانی از کمال ملاطفت و مهربانیش در حیرت مانده بمناسبت این شعر را فرو خواندم

چشم مسافر چو بر جمال تو افتد

عزم رحیلش بدل شود به اقامت ...

عمان سامانی
 
۲۷۸

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - دهقان و سلطان

 

... کسی که سالک این مالک دو کیهان است

مسافر ره آن کعبه دیده ایم بسی

مسافر ره این کعبه سخت پنهان است

دریغ و درد که تا این زمان نیافته ایم ...

... طریق کعبه دل جو که باب حق آن است

مسافر ره آن کعبه گر همی جویی

بگویم ار غرضت فیض صحبت آن است ...

افسر کرمانی
 
۲۷۹

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

... به اوضاع جهان مایل شدن اندازه دارد

مسافر کار را چندان به خود مشکل نمی گیرد

به تقوای فقیه شهر می خندند نادان ...

صامت بروجردی
 
۲۸۰

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۰ - در عدل انوشیروان

 

... ملک را از دست وی بیرون نمود

شد مسافر آن زمان بی خانمان

از تظلم در بر نوشیروان ...

صامت بروجردی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶