صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹۳
... که به زنار علایق کمر دل بستند
جلوه موج سراب است جهان در نظرش
چشم حق بین کسی را که ز باطل بستند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۲
... تا درین باغ چو گل خنده زنانم کردند
نعل بیتابی من بود در آتش چون موج
بلد قافله ریگ روانم کردند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲۱
... تا به گردن همه در آب بقا می باشند
به خبر صلح کن از خلق که چون موج سراب
بیشتر اهل جهان دورنما می باشند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲۴
... حاجیان باده ز قندیل حرم می نوشند
تازه رویان چه غم از موج حوادث دارند
همچو گل صد قدح خون پی هم می نوشند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴۰
... دست بر صاف ضمیران نبود لغزش را
لرزه موج کجا آب گهر را شکند
آب رونق به رخ کار پدر می آرد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴۷
... به چه امید درین بحر توان لنگر کرد
دامن از کشتی ما موج خطر می چیند
گل بی خار بود قسمتش از خارستان ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴۸
... روزگاری که دل وحشی ما با ما بود
پیش ازان دم که رسد بحر به شیرازه موج
صف مژگان تو در دیده خونپالا بود ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷۵
یاد آن جلوه مستانه کی از دل برود
این نه موجی است که از خاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است که از دل برود ...
... جوهری نیست که از خنجر قاتل برود
جستجوی گهر از نقش پی موج کند
ساده لوحی که ره حق به دلایل برود ...
... چند این قافله آینه در گل برود
می کشد در دل شبها نفسی موج سراب
وای بر حال نگاهی که پی دل برود ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷۷
... دل شب هرکه به دریوزه دلها نرود
جلوه موج سراب آفت کوته نظرست
صایب از راه به آرایش دنیا نرود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷۸
... صورت از خاطر آیینه به معنی نرود
خضر از رهزنی موج سراب آسوده است
دل آگاه به دنبال تمنی نرود ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸۷
... عجبی نیست که از طالع وارون اثرم
موج صیقل مدد سبزه زنگار شود
پای در دامن زنجیر جنون پیچیدیم ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹۷
... چون ز می صفحه رخسار تو گلفام شود
موج گرداب نیم گردش پرگار نیم
تا به کی نقطه آغاز من انجام شود ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۱
... صحبت خلق همان به که مثنی نشود
جوهر آینه شد موج شکستن صایب
هیچ غماز ندیدیم که رسوا نشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۲
مانع شور جنون سلسله پا نشود
سیل را موج عنان تاب ز دریا نشود
نشد از خنده ظاهر دل پرخون شادان ...
... پیچ و تاب از رگ جان در حرم وصل نرفت
موج ساکن به بغل گیری دریا نشود
عشق مغرور کند خون به دل حسن آخر ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱۱
... هیچ کافر هدف تیر هوایی نشود
می کشد سلسله موج به دریا صایب
عشق مخلوق محال است خدایی نشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۰
... نامه شوق محال است به پایان آید
موج ساکن نشود قلزم بی پایان را
سخن شوق به پایان به چه عنوان آید ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴۱
... گره از غنچه پیکان به ظفر نگشاید
شعله را آب بر آتش نزند موج سراب
گره خاطر عاشق ز خبر نگشاید ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۰
... بر رخ دولت بیدار نقابی نکشید
رشک بر موج سراب است درین دشت مرا
که ز دریای بقا منت آبی نکشید ...
... کیست تا رحم کند بر جگر تشنه من
که به زنجیر مرا موج سرابی نکشید
جگر تشنه بود لاله خاکش صایب ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۷
... گوش چون گل به هوای خبری بگشایید
موج گل از سر دیوار چمن می گذرد
در قفس چند توان بود پری بگشایید ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶۱
... به خنده تو ز تبخاله جای تنگ مباد
مباد نبض تو چون موج مضطرب هرگز
میان طبع تو و اعتدال جنگ مباد ...