چرخ هرچند دل اهل هنر را شکند
چون خریدار که رسم است گهر را شکند
کاسه و کوزه افلاک، شکستن دارد
چند بیهوده دل اهل هنر را شکند
چه کمی چشم من از ابر بهاران دارد؟
چون ز مژگان به میان دامن تر را شکند
ای گل ابر، من تشنه جگر را دریاب
به دمی آب که صفرای جگر را شکند
دست بر صاف ضمیران نبود لغزش را
لرزه موج کجا آب گهر را شکند؟
آب رونق به رخ کار پدر می آرد
صائب آن نیست که بازار پدر را شکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج اهل هنر و خنجرهایی که تقدیر بر دل آنان میزند، میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگرچه چرخ زندگی ممکن است به دل هنرمند آسیب بزند، اما خرید و فروش در بازار هنر این امر را طبیعی میسازد. او از زیانهای غیرضروری به هنرمندان سخن میگوید و تمایل دارد هنرمندانی با دلهای خالص و صاف وجود داشته باشند. در انتها، شاعر بر اهمیت آثار پدر و میراث او در هنر تأکید میکند و به این نکته میپردازد که ارزش هنری نباید به سادگی زیر پا گذاشته شود.
هوش مصنوعی: هرچند که زمان و گردش روزگار ممکن است دل هنرمندان را بشکند، اما مانند خریدارانی که برای خرید جواهر ناگزیر باید آن را بشکنند، این وضعیت طبیعی است.
هوش مصنوعی: شکستن کاسه و کوزههای آسمان بیهدف است، چرا که تنها دل اهل هنر را میآزارد.
هوش مصنوعی: چشم من به اندازهای از باران بهاری کماست که وقتی قطرهای از مژگانم به دامن میریزد، آن را میشکند.
هوش مصنوعی: ای گل ابر، من به شدت تشنهام و نیاز دارم که قدری آب به من برسانی تا درد و رنجی که در دل دارم تسکین یابد.
هوش مصنوعی: دست صاف و بیغلغلۀ دلها نمیتواند موجب لغزش و اشتباه شود. پس جایی که نمیلرزد، چگونه میتواند آب گوهری را بشکند؟
هوش مصنوعی: آب و رونق به چهرهی کار پدر میبخشد، اما این به معنای آن نیست که به اعتبار و آوازهی پدر آسیب برساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.