ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۶ - ستمهای کوش
... زمانه نبینی بتر زآن که شاه
همه راه بیداد دارد نگاه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۷ - دعوت کوش مردم را به پرستش خویش
... جهانی همه غمر و نادان و مست
رها کرده راه و شده بت پرست
چو مردم به راه اندر آمد همی
مر او را زمانه سر آمد همی ...
... شما نیک دانید و هم دین ما
پس از ما همین راه دارید و کیش
همان صورت ما نگاریده پیش ...
... چنین گفت مرد و زن اندر نهفت
که آیین ما پیش دارید و راه
که تا بر شما دین نگردد تباه ...
... ز گیتی چو آن مردم اندر گذشت
دل هر کس از راه ایشان بگشت
همی خواندند آن بتان را خدای ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۳ - گریختن کنعان از کوش و رفتن پیش ضحاک
... ستمکاره تر گشت و هشیار مست
بگشت از ره داد و راه خرد
نشد سیر از آیین و کردار بد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۴ - نامه ی کوش به طیهور به مکر و فریب
... سخن ساز مردی و جادووشی
بدو گفت برکش به دریا تو راه
ببر نامه ی من به طیهور شاه ...
... مر او را چه کار است با من بنیز
فرستاده را پیش من راه نیست
بتر زو مرا هیچ بدخواه نیست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۵ - فریب خوردن طیهور و پیمان کردن با کوش
... که تا آتبین دخترانم را ببرد
دل من همه راه انده سپرد
یکی سخت سوگند کردیم یاد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۶ - پیمان ستدن فرستاده ی طیهور از کوش
... وزآن پس بدو گفت فرمان شاه
بجای آر و آن گاه بردار راه
مگر شاه را گفت باشد گران ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۷ - هدیه فرستادن طیهور و کوش به نزد یکدیگر
... به نوشان بفرمود تا با سپاه
پذیره شدش پیش یک روزه راه
مر او را بخوبی فرود آورید
به پیشش می و جام و رود آورید
برآسود یک هفته از رنج راه
به هشتم بفرمود خواندنش شاه ...
... بفرمود تا کاروان برکشید
از آن پس به دریا چنان گشت راه
که نگسست از او کاروان سال و ماه
بسیلا ز ماچین بینباشتند
که روز و شب این راه را داشتند
به دربندش آیین چنین بود باز ...
... همی بستدندی سلیح و کمر
پس آن کاروان راه برداشتی
بسختی همه کوه بگذاشتی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور
... بگو تا چه خواهی که آرم ز چین
نه آن نیکدل راه دارد نگاه
پدر خواند او مر تو را سال و ماه ...
... یلان را چنان جامه پوشیده شاه
که دارند بازارگانان به راه
بسی سازهای گرانمایه نیز
همه بار کردند و هرگونه چیز
به راه بسیلا گسی کرد و گفت
که باید که با باد باشید جفت ...
... همان گه یکی آتشی برکنید
که من چون ببینم بیایم به راه
به دربندیان برسپارم سپاه ...
... به شمشیر و زوبین زهر آبدار
یکی تا گشاده شود راه من
برآیم به دربند با انجمن ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۹ - اندر پیروزی یافتن کوش بر جزیره ی بسیلا
... بدان تا سپاه آید از چین بسی
طلایه برون کرد از راه شهر
ز گردان کرا از هنر بود بهر
به پنجم سواری ز گردان شاه
تنی صد همی برد با خود به راه
ز مردان گروهی و از چارپای ...
... ز کردار و رای تو آمد پدید
وگرنه کجا یافتی راه بند
ز بازارگان خاسته ست این گزند
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۰ - لشکر آرایی طیهور و پیام او به کوش و پاسخ وی
... ز دشمن کسی پیش ایشان نجست
نه بر کوه راه و نه جنگ و نه جوش
دژم گشت و پیغام کرد او به کوش ...
... بدو گفت آن بیخرد را بگوی
که بر راه بیداد و کژی مپوی
ز ما هرکه دل دوستی جست یافت ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۳ - محاصره کردن کوش شهر بسیلا را
... برآمد ز گرد بسیلا بگشت
که جایی مگر یابد او راه دشت
ندید و به چشمش جهان تنگ گشت ...
... گشادن نشاید بدین روزگار
ندیدم جز از راه در جای جنگ
درازاش باریک و پهناش تنگ ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۴ - آگاهی یافتن کوش از کشته شدن آتبین و دو پسرش
ز ناگه برآمد سواری ز راه
یکی نامه دادش به ضحاک شاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۵ - آگاهی یافتن کوش از گرفتار شدن ضحّاک بر دست فریدون و گریختن کوش
... سوی شاه طیهور رفتند تیز
که شد پیل دندان به راه گریز
تو ایدر چرایی نشسته دژم ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۶ - در پی کوش و چینیان
... وز او بستده تخت ماچین و چین
وگرنه همی دام یازد به راه
مرا تا به هامون کشد با سپاه ...
... فرستاد بر پی دنان و دمان
سر راه دربند گیرید گفت
مباشید با خواب و آرام جفت ...
... بفرمود تا در نهادند تیغ
کسی کاو نهان شد به راه گریغ
به طیهور دربندیان باز خورد ...
... سپاهی به دریا فرستاد شاه
که دشمن به دریا نیابند راه
سپه رفت و آورد چندان اسیر ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۸ - در عبرت گرفتن از کارِ جهان و گریز به مدح ممدوح
... همی آنچه گردون بدو ننگرد
در این راه آیین بجوید همی
که گیتی ز بددین بشوید همی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۹ - نیایش نمودن طیهور یزدان را
... فزونی و گنج و بلند اختری
چو بنده در این راه بنهاد پای
بگرداند آن کار بر وی خدای ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۴ - هدایای کارم به نزد فریدون و وصف اسبان آبی نژاد
... مر او را تگی دورتر منزلی
گه راه در زیر مرد خرد
بریدی شبانروز فرسنگ صد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۶ - فرستاده ی کارم در پیشگاه فریدون
... از آن شادمان شد جهاندار شاه
فرستاد پیشش سپه را به راه
فرستاده ی کارم آمد به در ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۷ - برگزیدن نستوه شیروی به فرمانروایی چین و فرستادن او را به جنگ کوش
... یلان را ز گنج من آباد کن
یکی راه برکش سوی مرز چین
که دادم سراسر تو را آن زمین ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۸ - پاسخ نامه ی کارم و فرستادن هدایا به نزد او
... بشوید جهان از بد بت پرست
تو باید که پیوسه داری به راه
فرستاده ای یکدل و نیکخواه ...