گنجور

 
۲۲۴۱

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ - در مدح دلشاد خاتون

 

... نقش صفر والف اصفر واخضر نرگس

گه مثالی بود از چتر فریدون لاله

گه نشانی دهد از تاج سکندر نر گس ...

... عالم حسن جهانگیر تو خرم باغی ست

که درو لاله زره دارد وخنجر نرگس

چون دهان تو بود گر بود املح پسته ...

... در صبوح چمن از ساغر لطف تو کشد

گر کشد لاله صفت داغ معنبر نرگس

چشم بازی وطریق ادب آن است انصاف ...

... در هوای چمن بزم تو صد پر نرگس

بشکافند نفس خلق تو دری لاله

بر دماند اثر لطف درآذر نرگس ...

... در سراپرده بزم تو کنیزان باشند

نوبهار و سمن و لاله و دیگر نرگس

گر تو از عین عنایت سوی نرگس نگری ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۲

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان اویس

 

... دل از عقیق لب او حریق گلگون خواست

چو لاله داد در اول پیاله درو دنش

در آن خیال که کردند از وصالش هیچ ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۳

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در مدح شیخ زاهد برادر سلطان اویس

 

... من چه بر بسته ام از لولو لالای سخن

کاش چون لاله زبان سخنم بودی لال

بسته نظم دلاویز شدم همچو صدف ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۴

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در مدح دلشاد خاتون

 

... می کف زدست بر سر خم راست پای در گل

ساقی لاله رخ را گو ساغری در افکن

گلگون چو اشک عاشق روشن چو رای عاقل ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۵

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - در مدح غیاث الدین محمد

 

... چون دو چشمند یکی اشهل و دیگر احوال

لاله دل سیه و لعل قبادانی کیست

صورت شام و شفق هیات مریخ و زحل ...

... جوشن موج چرا باد کند در تن آب

مغفر لاله چرا ابر نهد بر سر تل

ساقیا رطل پیا پی نده الا که به من ...

... بعد تسبیح خداوند جهان جل جلال

سرخ رویی گلو لاله همی خواهد و ما

همه سر سبزی سرو و چمن دین و دول ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۶

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - در مدح سلطان اویس

 

... نرگس از چشم سیاهش نسخه ای دارد سقیم

لاله را در سر خیال تاج گردد چون ملوک

غنچه در دل نقش های خوب بندد چون حکیم ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۷

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - در مدح سلطان اویس

 

... عذار ناز پروردش به دم آلود گشت از دم

خدود لاله رویان در عقود لولوی لالا

اگر خواهی بیا بنگر عذار لاله وشبنم

ستاده نرگس رعنا میان گلشن خضراء ...

... دهن بگشاده زیر لب حدیثی می کند مبهم

فتاده ژاله بر لاله درخشان لاله ازژاله

چنان کز چهره ی ساقی شفق گون باده یدر غم

بیا ای سرو سوسن بو در افکن لاله گون جامی

به شادی گل و نرگس به یاد بید واسپر غم ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۸

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - در مدح سلطان اویس

 

... به زیر لب سخن من بدان زبان برسان

ازان دو لاله نصیبی به سنبل وگل ده

وزان کلاله نسیمی به مشک وبان برسان

سحر گهست وزاغیار در گهش خالی ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۴۹

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - در موعظه و دوری از دنیا

 

... خیمه جان بر جهانی زن که در صحرای او

لاله زار گلشن خضر است خضرای دمن

در مقام صدق جان باید که باشد درنعیم ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۰

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در مدح سلطان اویس

 

... مثل نرگس رعنا بعینه گویی

که در چمن به تماشای لاله و نسرین

گذشته اند سحر گه مخدرات بهشت

بمانده است در و باز چشم حور العین

نهاده لاله کله کج به شیوه خسرو

گشاده غنچه دهن خوش به خنده شیرین ...

... بیا چو شبنم و خوش بر کنار سبزه نشین

نگر به لاله و نرگس کلاه زر در سر

چنین روند لطیفان به باغ روز چنین ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۱

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸ - در موعظه ونصیحت

 

... چو پیل گوش ز گفتار خلق کر یابی

گذر به لاله ستان کن چو باد تا در خاک

غریق خون همه سرهای تا جور یابی ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۲

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۹ - در مدح سلطان اویس

 

... بسا که نرگس مسکین کشیده بیداری

زرشک چشم ندارد که لاله را بیند

که لاله نیز چرا می کند کله داری

اصول و حکمت بید و خلافیش بنگر ...

... چو کلک من ثنای و دعای شاه سزد

زبان قمری اگر لاله را شود قاری

معز دولت دین سایه خدای که هست ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۳

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - درمرثیه شیخ زاهد

 

... بخون شست رخساره زعفرانی

دل لاله بین روی سرخش چه بینی

که هست از طبانچه رخش ارغوانی ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۴

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - درمدح دلشاد شاه

 

... بودم بنفشه وار از اندیشه گوژ پشت

چون لاله بر شکفت مرا زین خطاب روی

گر کلک بر کتاب نهم جز به مدحتت ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۵

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۶ - بهار

 

... که گل خنده می کرد در زیر لب

رخ لاله گلگون ز جام شراب

سر نرگس سرگران مست خواب ...

... تو دانی چه خوش باشدش روزگار

سحر لاله چون در گرفتی چراغ

سرا پرده گل زدندی به باغ ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۶

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۸ - پائیز

 

... خزان بر رزان دامن افشاندی

چراغ گل و لاله بنشاندی

زمانی شدی بید بن تیغ بار ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۷

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۳ - بوسه بر باد (۳)

 

... بسی بر کنارش من آسوده ام

به چشم اندر آرد ز غم لاله خون

چو نرگس کند شمع را سرنگون ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۸

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)

 

... از آن اشک ریزم چو ابر بهار

که از گل برآرم تو را لاله وار

نمی خواستم گرد بر دامنت ...

... نگویی که این نالش از بهر کیست

چرا لاله را بهر خون جوشیده است

بنفشه کبود از چه پوشیده است ...

... که زرین قدح مانده از چشم اوست

خوشا لاله و چهره فرخش

که دارد نشانی ز خال رخش ...

... ز کشته دل خاک پر خون شدست

از آن خون رخ لاله گلگون شده است

گرانمایه گنجی است این آدمی ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۵۹

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - حقه لعل

 

... حقه لعل تو بر عقد گوهر می خندد

لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است

من ندانم رخ تو لاله و گل یاسمن است

بوی یاس من از آن سبزه و خط می آید ...

... تیر مه مکرمتت ژاله چکاند ز دخان

فصل دی تربیتت لاله دماند ز سراب

ملک در مدت عمر تو که باقی بادا ...

سلمان ساوجی
 
۲۲۶۰

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - خدنگ مصایب

 

... ننوشته ریخت دست اجل خاک بر سرش

مگذر به باغ ازین پس بگذر ز لاله زار

زیرا که باغ بر دل باغ است و لاله زار

شد سرد و تیز بر دل و بر چشم روزگار ...

سلمان ساوجی
 
 
۱
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۳۶۲