اربعین آمد و اشکم ز بصر میآید
گوئیا زینب محزون ز سفر میآید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر میآید
جرس از سوز جگر نالدو گوید به ملا
که سکینه به سر قبر پدر میآید
گرچه پایش بود از خار مغیلان مجروح
به سر قبر پدر باز پسر میآید
رود رودی شنوم از طرف شام مگر
ام لیلا بسر نعش پسر میآید
کاش میداد کسی بر علی اکبر پیغام
کای حوان مادر پیرت ز سفر میآید
با خبر نیست مگر قاسم داماد که که باز
نوعروس از پی دیدار ز سر میآید
به شب عیش جدا گشت گر از وصل عروس
نخل ناکامی وی باز ببر میآید
گر علی اصغر بیشیر بداند که رباب
با دو پستان پر از خون جگر میآید
از پر تیر و لب تشنه فراموش کند
بلبل آیا دگر از شوق به پر میآید
ای صباگوی به عباس که از جا برخیز
ام کلثوم تو خم گشته کمر میآید
بعد از این نام کنیزی نبرد کس ببرش
که دل سوخته وی به خبر میآید
(صامتا) از چه نگفتی که سر قبر حسین
عابدن خون جگر و دیده تر میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر فوق، شاعر به مناسبت اربعین حسینی به بیان احساسات و اندوه خود میپردازد. او از آمدن زینب خواهر امام حسین و برپایی شیون و گریه در کربلا سخن میگوید. تصویری از حال «سکینه» و دیگر اسیران و حال و روز خانواده امام حسین خلق میکند که به یاد عزیزانشان به کربلا میآیند و از غم فقدان آنها مینالند. شاعر به مظلومیت و دردناک بودن این سوگواری اشاره میکند و از تلاش و احساسات خانواده شهدا در این روز یاد میکند. در نهایت، او به ظالم و بیرحمی زمانه و به تبعات جدایی از عزیزان و عشقهای از دست رفته اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: Entering اربعین است و اشکهایم همچون سیلابی به چشمهایم سرازیر میشود. به نظر میرسد زینب با دلگسسته از سفر باز میگردد.
هوش مصنوعی: در کربلا هنوز صدای ناله و گریه وجود دارد و از آنجا خبرهایی درباره اسیرانی که به سمت شام میروند، به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: چراغ راهنمایی در دلِ آتش و اندوه میزند و به روحانی میگوید که سکینه بر سر مزار پدرش میآید.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پایش به خاطر خارهای تیز و زبر آسیب دیده است، باز هم پسر به سر قبر پدرش میرود.
هوش مصنوعی: صدایی از طرف شام میشنوم، انگار که املیلا به سوی جسد پسرش میآید.
هوش مصنوعی: ای کاش کسی پیامی به علی اکبر میداد که مادرت که پیر شده، از سفر برمیگردد.
هوش مصنوعی: تنها قاسم داماد از این موضوع مطلع است که عروس تازه، دوباره برای دیدار، از سر میآید.
هوش مصنوعی: در شب خوشی و لذت، اگر از وصال معشوقی چون درخت نخل محروم شوی، نگران مباش؛ به زودی آن شکست را فراموش کرده و شادی به سراغت خواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر علی اصغر بداند که مادرش رباب با دو پستان پر از خون و درد به او نزدیک میشود، چه حالتی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: بلبل آیا ممکن است از شور و شوقش، تمام درد و رنجی که به خاطر تیر و تشنگی متحمل شده را فراموش کند و دوباره به پرواز درآید؟
هوش مصنوعی: ای نسیم، به عباس بگو که از جا بلند شود؛ چرا که ام کلثوم به خاطر شوق و عشق، کمرش خم شده و به سوی او میآید.
هوش مصنوعی: پس از این، کسی را به نام کنیز بودن نبر، چون دل شکسته او به زودی خبردار میشود.
هوش مصنوعی: چرا تو به زبان نیاوردی که در کنار قبر حسین (ع)، خون دل و اشک فراوان جاری میشود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازم از دیده در بار گهر میآید
لعلفام است مگر خون جگر میآید
تیر مژگان که زند ترک کمان ابروی من
پیش پیکان وِیَم سینه سپر میآید
هر زمانی که تصور کنم آن روی چو مه
[...]
دم آخر، که مرا عمر به سر میآید
گر تو آیی به سرم، عمر دگر میآید
گر نگریم جگر از درد تو خون میبندد
ور بگریم ز درون خون جگر میآید
منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک
[...]
به کف شعله اگر نقد شرر میآید
دل رم کرده ما هم ز سفر میآید
دست پیچیدن و دل بردن و پنهان گشتن
هرچه میگویی از آن موی کمر میآید
چرخ را آه شرربار من از جا برداشت
[...]
خبر مقدم علی اصغر ز سفر می آید
لوحش الله که به همراه پدر می آید
آن چه شعله است کزان راهگذار میآید
یا چه برقیست که دایم بهنظر میآید
ظلماتیست جهانگیرکه چون سیل روان
مژده آب حیاتش ز اثر میآید
زادهٔ فکر من است این که پس از چندین قرن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.