شمارهٔ ۳ - فی رثاء الرضیع عن لسان امه علیهما السلام
خبر مقدم علی اصغر ز سفر می آید
لوحش الله که به همراه پدر می آید
ناز پرورد من آمد سوی گهوارۀ ناز
می سزد گر بنهم بر قدمش روی نیاز
طوطی من! سخنی، از چه زبان بسته شدی
سفری بیش نرفتی که چنین خسته شدی
ناز آغاز کن و جلوه کن از آغوشم
که من این جلوه بملک دو جهان نفروشم
ای جگر تشنه که با خون جگر آمده ای
خشک لب رفتی و با دیدۀ تر آمده ای
از چه آغشته بخونی تو به آغوش پدر
تو که رفتی به سلامت بسیر دوش پدر
آخر ای غنچۀ پژمرده که سیرابت کرد
نغمۀ تیر ترا از چه چنین خوابت کرد
از چه ای بلبل شیدا تو چنین خاموشی
یا که از سوز عطش باز مگر مدهوشی
گل من خار خدنگ که گلوی تو درید
گوش تا گوش ترا تیر جفای که درید
پنجۀ ظلم که این غنچۀ گل خارت کرد
کاین ستم بر تو و بر مادر غمخوارت کرد
چه شد ای بلبل خوشخوان ز نوا افتادی
ز آشیان رفتی و در دام بلا افتادی
چه شد ای روح روانم که ز جان سیر شدی
بهر یک قطرۀ آبی هدف تیر شدی
بودم امید که تا بال و پری باز کنی
نه که از دست من غمزده پرواز کنی
آرزو داشتم از شیر ترا باز کنم
برگ عیشی ز گل روی تو من ساز کنم
ناوک خصم ترا عاقبت از شیر گرفت
دست تقدیر ز شیرت بچه تدبیر گرفت
اگرت آب ندادند و مرا شیر نبود
نازنین حلق ترا طاقت این تیر نبود
تیر کین با تو چه ای کودک معصومم کرد
این قدر هست که از روی تو محرومم کرد
وای بر حرمله کاندیشه ز خون تو نکرد
رحم بر کودکی و سوز درون تو نکرد
ای دریغا که شدی کشتۀ بی شیری من
پس از این تا چه کند داغ تو و پیری من
وای بر خال دل مادر بیچارۀ تو
پس از این مادر و قنداقه و گهوارۀ تو
چشم از مادر غمدیده چرا پوشیدی
مگر ای شیرۀ جان شیر که را نوشیدی
یادی از مادر بی شیر و ز پستان نکنی
خنده بر روی من ای غنچۀ خندان نکنی
داد از ناوک بیداد که خاموش کرد
مادر غمزده را نیز فراموشت کرد
طاقتم طاق شد آن طاقۀ ریحانم کو
طوطی شهد دهان شکر افشانم کو
حیف و صد حیف که برگ گل نسرینم رفت
ناز پروردۀ من، اصغر شیرینم رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ مصیبتهای امام حسین (ع) و فرزندش علیاصغر در روز عاشورا است. شاعر به توصیف ورود علیاصغر به میدان جنگ و دیدار او با پدرش میپردازد. او از ناز و لطافت کودکانه علیاصغر و در عین حال تشنگی و درد او سخن میگوید. احساس عمیق مادرانه و غم از دست دادن فرزند و همچنین دلتنگی برای شیرینی لحظات شیرین کودکانه از دیگر مضامین شعر است. در نهایت، شاعر با ناله و اندوه بسیار از سرنوشت شوم علیاصغر و بیرحمی دشمنان یاد میکند و حسرت را بر دل مادر و پدر کودک مینشاند.
هوش مصنوعی: خبر رسیده که علی اصغر به زودی همراه پدرش میآید. این خبر برای ما خوشحالکننده است و یادآور از خداست.
هوش مصنوعی: من عاشق کسی هستم که به من محبت کرده و حالا به سمتم آمده است. طبیعی است اگر سر بر قدم او بگذارم و از او درخواست کنم که مرا بپذیرد.
هوش مصنوعی: ای طوطی من! چرا از سخن گفتن باز ماندهای؟ فقط یک سفر بیشتر نکردهای که اینگونه خسته به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: دلربایی کن و خود را به نمایش بگذار از آغوش من، زیرا من چنین زیبایی را با هیچ چیز در دو جهان عوض نمیکنم.
هوش مصنوعی: ای دل شکیبای من که با درد و رنج زیاد به این دنیا آمدهای، با لبهای خشک و خسته رفتی و با چشمانی پر از اشک و حسرت بازگشتی.
هوش مصنوعی: چرا تو به یاد پدر، همچون او غمگینی؟ او که با خیال راحت به طرف آرامش رفت.
هوش مصنوعی: ای غنچهای که پژمردهای و صدای زیبا تو را سیراب کرده، چرا اینقدر خواب آلود و بیخبر شدهای؟
هوش مصنوعی: ای بلبل شیدا، چرا اینقدر خاموشی؟ آیا به خاطر سوز عطش به حرف نمیزنی یا اینکه بیخبر و مدهوشی؟
هوش مصنوعی: گلی که من دارم همچون خار نیش میزند، این خاری که گلوی تو را از گوشهای به گوشه دیگر پاره کرده است، تیر جفای عشق توست که به قلبم اصابت کرده.
هوش مصنوعی: ظلم و ستمی که به تو و مادر مهربانت شده، مانند دندانهای تیز و سختی است که این گل کوچک را خُرد کرده است.
هوش مصنوعی: ای بلبل خوش صدا، چه بر سرت آمده که از آشیانت دور افتادهای و به دردسر و مشکلات افتادهای؟
هوش مصنوعی: چه شد ای روح عزیز من که به خاطر یک قطره آب، جانت از من برید و به تیر غم مبتلا شدی؟
هوش مصنوعی: من در انتظار بودم که تو بال و پروی خود را دوباره باز کنی و نه اینکه با غم و اندوه من به پرواز درآیی.
هوش مصنوعی: من در آرزو بودم که از شیره شیرینی تو جدا شوم و از زیبایی چهرهات لذتی بسازم که زندگیام را خوشبو کند.
هوش مصنوعی: دشمن در نهایت تیرش را از تو گرفت و سرنوشت بر اساس تو از مهارت و تدبیرت استفاده کرد.
هوش مصنوعی: اگر به تو آب ندادند و به من شیر ندادند، عشق عزیزم نمیتواند این درد را تحمل کند.
هوش مصنوعی: این تیر کینه که به سمت تو پرتاب شده، من را به شدت آسیب زده و باعث شده که از زیبایی و دیدار تو محروم بمانم.
هوش مصنوعی: وای بر حرمله که نسبت به خون تو هیچ دلسوزی نکرد و برای سوز دل تو نیز بیتفاوت ماند.
هوش مصنوعی: افسوس که تو به دست بیکسی و بیپشتی من از بین رفتی. حالا بعد از این، ناراحتی تو و کهنسالی من چه نتیجهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: وحشت و تاسف بر دل مادری که اینک باید با درد فراق تو زندگی کند، مادر و آن قنداق و گهواره تو دیگر چه هستند؟
هوش مصنوعی: چرا چشمانت را از مادر غمگین خود دور کردی؟ مگر چه کسی را نوشیدی که اینگونه بیخیال و غافل شدهای؟
هوش مصنوعی: اگر به یاد مادر نباشی و از او که بی شیر و ناز و نوازش است صحبت نکنی، نمیتوانی بر چهرهام لبخند بگذاری، ای گل نازنین.
هوش مصنوعی: شکایت از تیر ناگوار است که سبب شده مادر غمگین نیز فراموشی را تجربه کند.
هوش مصنوعی: طاقتم تمام شده است، آن بخش رنج و اندوهی که مانند ریحانی معطر بود کجا رفته است؟ آن پرندهای که شکر در دهانش را به من میچشاند کجاست؟
هوش مصنوعی: متاسفانه، دور از انتظار است که زیبایی و ناز دلی که برایم عزیز بود، از دست رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.