گنجور

 
سلمان ساوجی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «درد آمد و گرد من ز هر سو بنشست » مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ز
س
ش
ع
ل
م
ن
و
ه
ی

رباعی شماره ۱: آمد سحری ندا ز میخانه ما

رباعی شماره ۲: ای آنکه تو طالب خدایی به خود آ

رباعی شماره ۳: با باد، دلم گفت که بادا بادا

رباعی شماره ۴: جز نقش تو در نظر نیامد ما را

رباعی شماره ۵: از عهد و وفا هیچ خبر نیست تو را

رباعی شماره ۶: با طبع لطیف از در لطف در آ

رباعی شماره ۷: گفتم که مگر به اتفاق اصحاب

رباعی شماره ۸: درد آمد و گرد من ز هر سو بنشست

رباعی شماره ۹: اشکم ز رخ تو لاله رنگ آمده است

رباعی شماره ۱۰: من با کمر تو در میان کردم دست

رباعی شماره ۱۱: دیدیم که این دایره بی سر و بن

رباعی شماره ۱۲: تا با شدم این جان گرامی در تن،

رباعی شماره ۱۳: بیماری شمع بین و آن مردن او

رباعی شماره ۱۴: یاقوت لبا، لعل بدخشانی کو؟

رباعی شماره ۱۵: این ابر نگر خیمه بر افلاک زده

رباعی شماره ۱۶: ای سایه سنبلت سمن پرورده،

رباعی شماره ۱۷: در رشته دندان تو ای غیرت مه

رباعی شماره ۱۸: دیدم صنمی خراب و مست افتاده

رباعی شماره ۱۹: ای سکه‌ای از خاک درت بر هر وجه

رباعی شماره ۲۰: چون حال دل من ز غمت گشت تباه

رباعی شماره ۲۱: با منعم خود برون منه پای ز راه

رباعی شماره ۲۲: ای بس که شکست و باز بستم توبه

رباعی شماره ۲۳: ای دوست کجائی و کجائی که نئی؟

رباعی شماره ۲۴: چون چشم سیه بناز می‌گردانی

رباعی شماره ۲۵: در معده خالی ندهد مل ذوقی

رباعی شماره ۲۶: سوسن ز صبا یافت خط آزادی

رباعی شماره ۲۷: تا اسب مراد شه صفت می‌تازی

رباعی شماره ۲۸: دی دیده به دل گفت که چرا پر خونی؟

رباعی شماره ۲۹: ای دیده پی بلای دل می‌پوئی

رباعی شماره ۳۰: می‌گفت عماد کاشی از نادانی

رباعی شماره ۳۱: زنجیر سر زلف چو می‌جنبانی

رباعی شماره ۳۲: گر زانکه بدین شاهدی و شیرینی

رباعی شماره ۳۳: ای دیده اگر هزار سیل انگیزی

رباعی شماره ۳۴: ای ابر بهار خانه پرورده تست

رباعی شماره ۳۵: قسم تو اگر مراد گر حرمان است،

رباعی شماره ۳۶: در طیره‌ام از باد که آمد سویت

رباعی شماره ۳۷: با مهر رخ تو بیش از این تابم نیست

رباعی شماره ۳۸: آتش ز دهان شمع دیشب می‌جست

رباعی شماره ۳۹: ما هم که رخش روشنی خور بگرفت

رباعی شماره ۴۰: تا ناله بلبلم به گوش آمده است

رباعی شماره ۴۱: با لعل لبت شراب را مستی نیست

رباعی شماره ۴۲: در معرض رویت قمر آمد بشکست

رباعی شماره ۴۳: با آنکه دو چشم شوخ او عربده جوست

رباعی شماره ۴۴: آن یار که بی نظیر و بی مانند است

رباعی شماره ۴۵: آورد بهم تیر و کمان را در دست

رباعی شماره ۴۶: دیشب سر زلف یار بگرفتم مست

رباعی شماره ۴۷: قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست

رباعی شماره ۴۸: مقصود ز احسان درم و دینار است

رباعی شماره ۴۹: این اشک گریز پا که خونی من است

رباعی شماره ۵۰: گل بین که ز عندلیب بگریخته است

رباعی شماره ۵۱: شاها ز تو چشم سلطنت را نور است

رباعی شماره ۵۲: چون در سر زلف تو صبا می‌پیچد

رباعی شماره ۵۳: خالت که بر آن عارض مهوش زده‌اند

رباعی شماره ۵۴: سیمین ز نخت که جان از آن بنماید

رباعی شماره ۵۵: گل افسری از لعل و گهر می‌سازد

رباعی شماره ۵۶: این عمر نگر چه محنت افزای آمد

رباعی شماره ۵۷: در وصف لبت نطق زبان بسته بود

رباعی شماره ۵۸: آن را که می و مطرب دلکش باشد

رباعی شماره ۵۹: گل زر به کف و شراب در سر دارد

رباعی شماره ۶۰: چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود،

رباعی شماره ۶۱: دی سرو به باغ سرفرازی می‌کرد

رباعی شماره ۶۲: زلف سیهت که بر مهت می‌پوید

رباعی شماره ۶۳: هر لحظه ز من ناله نو می‌خیزد

رباعی شماره ۶۴: جان در طلب رطل گران می‌گردد

رباعی شماره ۶۵: زلف تو همه روز مشوش باشد

رباعی شماره ۶۶: ترکم که مهش به پیش زانو می‌زد

رباعی شماره ۶۷: ... م که همیشه آب خود می‌ریزد

رباعی شماره ۶۸: سلمان، زر و اسب و کار و بارت بردند

رباعی شماره ۶۹: ای خواجه دوای درد ما کی باشد؟

رباعی شماره ۷۰: از شمع جمال تو دلم تاب کشد

رباعی شماره ۷۱: روزی که سمن بر لب جو بر روید

رباعی شماره ۷۲: سوز تو جگر کباب می‌گرداند

رباعی شماره ۷۳: دستت چو به کارد کلک را بتراشید

رباعی شماره ۷۴: دیشب که نگار دلستان می‌رقصید

رباعی شماره ۷۵: بر زلف تو چون باد وزیدن گیرد

رباعی شماره ۷۶: دل با رخ تو سر تعشق دارد

رباعی شماره ۷۷: یک زخم غمت هزار مرهم ارزد

رباعی شماره ۷۸: خواهم که مرا مدام آماده بود

رباعی شماره ۷۹: ز آن رو که هوا، بوی خوشت می‌گیرد

رباعی شماره ۸۰: آن یار که مشک بر قمر می‌ساید

رباعی شماره ۸۱: اسبی که مرا خواجه بر آن اسب نشاند

رباعی شماره ۸۲: ای خواجه فلان الدین که ریشت ... باد

رباعی شماره ۸۳: ابر است گهر بار و هوا عنبر بیز

رباعی شماره ۸۴: از جام توام بهره خمار آمد و بس

رباعی شماره ۸۵: رویت که ازو گرفت نیرو آتش

رباعی شماره ۸۶: دل خواستم از زلف سمن پوش تو دوش

رباعی شماره ۸۷: گل بین که دریدند همه پیرهنش

رباعی شماره ۸۸: دذر راه بسر همی پوید شمع

رباعی شماره ۸۹: ای داده غمت بباد جانم چو شمع

رباعی شماره ۹۰: از باغ جمالت ار آگه بودی گل

رباعی شماره ۹۱: امسال مکرر است وقت گل و مل

رباعی شماره ۹۲: ای کارگزاران درت شمس و زحل،

رباعی شماره ۹۳: توفیق نمی‌شود به زاری حاصل

رباعی شماره ۹۴: در باغ بهشت اگر نباشی خوشدل

رباعی شماره ۹۵: بیمارم و کس نمی‌کند درمانم

رباعی شماره ۹۶: شعر تو که هست قوت جان مردم

رباعی شماره ۹۷: در وصل نماند بیش ازین تدبیرم

رباعی شماره ۹۸: سرمایه دین و دل به غارت دادم

رباعی شماره ۹۹: دوش آن بت شوخ دلربا گفت به چشم:

رباعی شماره ۱۰۰: نی دولت آنکه یار غارت بینم

رباعی شماره ۱۰۱: تا کی چو گل از هوا مشوش باشیم؟

رباعی شماره ۱۰۲: من باغ ارم بر سر کویت دیدم

رباعی شماره ۱۰۳: از دوست مرا چون نگریزد چه کنم؟

رباعی شماره ۱۰۴: در مجلس تو ز گل پراکنده‌ترم

رباعی شماره ۱۰۵: درویش، ز تن جامه صروت بر کن

رباعی شماره ۱۰۶: دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون

رباعی شماره ۱۰۷: خواهم شبکی چنانکه تو دانی و من

رباعی شماره ۱۰۸: زیر و زبر چشم ترا بس موزون

رباعی شماره ۱۰۹: مهمان شماعیم نظر با ما کن

رباعی شماره ۱۱۰: شاها به خطای اسب اگر شاه ز زین

رباعی شماره ۱۱۱: تا کی پی هر نگار مهوش، سلمان،

رباعی شماره ۱۱۲: عمری ز پی کام دل و راحت تن

رباعی شماره ۱۱۳: عالم همه سرنگون توانم دیدن

sunny dark_mode