گنجور

 
 
 
عین‌القضات همدانی

از نور بنور، منزلی بس دور است

کین نور ز ظلمتست و آن از نور است

توحید و یگانگی برون از نور است

آنکس که نداند این سخن معذور است

اوحدالدین کرمانی

آن کس که به سالوس و هوس مغرور است

از حضرت عشق بی گمان مهجور است

مسکین عاشق که صبر از وی دور است

بیچاره به هر چه می کند معذور است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
مولانا

آواز تو ارمغان نفخ صور است

زان قوت و قوت هر دل رنجور است

آواز بلند کن کهتا پست شوند

هرجا که امیریست و یا مأمور است

سلیم تهرانی

ماییم که داغ دل ما ناسور است

از پای فتاده ایم و منزل دور است

احوال خود از کسی چه پنهان داریم

چون زلف، پریشانی ما مشهور است

جویای تبریزی

بی نالهٔ زار کی دعا منظور است

آه بی عجز از اثر بس دور است

با قامت خم تیر دعا سخت رساست

از قوت ضعف این کمان پر زور است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه