گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلمان ساوجی

پادشاها صبوح دولت تو

متصل با صباح محشر باد

بنده امروز پنج روز گذشت

که برین برهمی زنم فریاد

نه کسی می‌رسد به فریادم

نه یکی می‌کند ز حالم یاد

چه دهم شرح لطفهای کچل

آن نکو سیرت فرشته نهاد

سر من از جفای او کل شد

که به موییم از و نگشاد

بستد از بنده راه خود صد بار

یک یک راه راه بنده نداد

کرد بیداد و داد دشنامم

دادای پادشاه عادل داد

بخت نیکت به منتهای امید

برساناد و چشم بدمرساد

 
sunny dark_mode