ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم
گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم
دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی
به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم
درین ضعفم مددکاری به راه شوق میباید
به خضرم دسترس چون نیست، در پای عصا افتم
مرا کاری به جز افتادگی چون نیست در عالم
گر از خاک در میخانه برخیزم، کجا افتم
چه نقصانی مرا بر پایهٔ قدر و شرف دارد
اگر بر خاک ره چون سایهٔ بال هما افتم
مرا طالع به سوی مقصدی هرگز نشد رهبر
به خاک ناامیدی چند چون تیر خطا افتم؟
ز قسمت زان نمینالم، که همچون دانه میدانم
ز چنگ مور اگر گردم رها، در آسیا افتم
نیم غمگین اگر بخت سیه آوارهام دارد
چو خال روی خوبان خوشنمایم، هرکجا افتم
به درویشی سلیم از بس که خو کردم، پس از مردن
چو آتش زنده میگردم، اگر بر بوریا افتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس عمیق شوق و عشق سخن میگوید که او را به دنبال معشوقش میکشاند. او به زیباییها و نعمتهای زندگی اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه از شوق ورزیدن به معشوقش، ممکن است زمینخورده و از پا بیفتد. شاعر از ضعف و نیاز به کمک در این مسیر سخن میگوید و به روشنی بیان میکند که در جستجوی عشق و شوق، گاه دچار ناامیدی و سرخوردگی میشود. او به حسی از عدم امنیت و بیپناهی اشاره دارد، اما در عین حال با امید به زندگی ادامه میدهد و به صبر و تحمل در برابر دشواریها تأکید میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که زندگی با وجود مشکلات، زیباییهایی دارد و او همیشه در جستجوی عشق و شادی است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشقت گاه به دنبالهی گل میافتم، مانند نسیمی که به آرامی حرکت میکند، و گاه بر روی دست و پای دختران زیبا میافتم، مانند حنا که بر روی پوست مینشیند.
هوش مصنوعی: شوقی تازه مرا به راهی جدید میکشاند، بهطوری که از خوشحالی در هر قدمی که برمیدارم، مثل رد پایم به زمین میافتم.
هوش مصنوعی: در این حالتی که من ضعیف و ناتوان شدهام، نیاز دارم که عشق و شوق به من کمک کند. اما چون دسترسی به آن حالت شاداب و سرزنده ندارم، به عصای خود تکیه میکنم و بر زمین میافتم.
هوش مصنوعی: من در این دنیا جز درافتادن، کار دیگری ندارم. اگر از خاک برخیزم و به جایی بروم، نمیدانم کجا باید بیفتم.
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد مانند سایهای در کنار راه و در خاک بیفتم، چه کمبودی در مقام و ارزش من وجود خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: من هرگز نتوانستم به هدفی که میخواستم برسم و به زمین ناامیدی افتادم، چرا که مثل تیرِ خطا به هدفم نرسیدم.
هوش مصنوعی: از تقدیر خود ناراحت نیستم، زیرا میدانم که مانند دانهای هستم که اگر از چنگ مورچه آزاد شوم، در آسیا (آسیاب) میافتam.
هوش مصنوعی: هرچند که بخت بدی دارم و زندگیام پر از غم است، اما باز هم مانند خدایی زیبا، در هر جایی که قرار بگیرم، جلوهگر و دلنشین خواهم بود.
هوش مصنوعی: من از بس به زندگی ساده و بیغل و غش درویشی خو گرفتهام، پس از مرگ هم مانند آتش زنده خواهم شد، حتی اگر در یک بوریا بیفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا افتم
نسیم ناتوانم تا کجا خیزم کجا افتم
نی کلکم ز حسن روی گل، منقار بلبل شد
مباد از طرف گلشن دور افتم کز نوا افتم
به هر بانگ سرودی خاطرم آشفته می گردد
[...]
نه آن جنسم که در قحط خریدار از بها افتم
همان خورشید تابانم اگر در زیر پا افتم
به ذوق ناله من آسمان مستانه می رقصد
جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم
درین دریای پرآشوب پنداری حبابم من
[...]
نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا افتم
نداند سجده بت، از برهمن گر جدا افتم
به صد شمشیر، کوته کی شود دست تمنایم
سر ببریده فتراک تو جوید، گر ز پا افتم
نمیخوانم فسون عقل تا صید جنون گردم
[...]
چه سان منزل شناس راه دل باشم، که از سستی
کنم گر سعی پیش افتادن از خود، بر قفا افتم
نیایم در نظر از ناتوانی هر کجا افتم
چنان از دیده پنهانم که ترسم در بلا افتم
ره افتادگی پیمودهام تا پلّة آخر
ازینجا هم اگر افتم نمیدانم کجا افتم
تنم تاریست بر ساز غمت اما محالست این
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.