گنجور

 
نظیری نیشابوری

گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا افتم

نسیم ناتوانم تا کجا خیزم کجا افتم

نی کلکم ز حسن روی گل، منقار بلبل شد

مباد از طرف گلشن دور افتم کز نوا افتم

به هر بانگ سرودی خاطرم آشفته می گردد

گلم گویی، که از آمد شد باد صبا افتم

حدیث دام زلفی می کنم، دزدیده دزدیده

دلم را خار خاری هست ترسم در بلا افتم

گرم صد بار سوزی، باز بر گرد سرت گردم

نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم

به محرومی و بی قدری خضرم گریه می آید

چو در فکر شهیدان تو در روز جزا افتم

«نظیری » بی خود از بزم وصال یار می آیم

عجب کیفیتی دارم، ندانم تا کجا افتم

 
 
 
صائب تبریزی

نه آن جنسم که در قحط خریدار از بها افتم

همان خورشید تابانم اگر در زیر پا افتم

به ذوق ناله من آسمان مستانه می رقصد

جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم

درین دریای پرآشوب پنداری حبابم من

[...]

قدسی مشهدی

نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا افتم

نداند سجده بت، از برهمن گر جدا افتم

به صد شمشیر، کوته کی شود دست تمنایم

سر ببریده فتراک تو جوید، گر ز پا افتم

نمی‌خوانم فسون عقل تا صید جنون گردم

[...]

سلیم تهرانی

ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم

گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم

دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی

به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم

درین ضعفم مددکاری به راه شوق می‌باید

[...]

طغرای مشهدی

چه سان منزل شناس راه دل باشم، که از سستی

کنم گر سعی پیش افتادن از خود، بر قفا افتم

فیاض لاهیجی

نیایم در نظر از ناتوانی هر کجا افتم

چنان از دیده پنهانم که ترسم در بلا افتم

ره افتادگی پیموده‌ام تا پلّة آخر

ازینجا هم اگر افتم نمی‌دانم کجا افتم

تنم تاریست بر ساز غمت اما محالست این

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه