چو موج، موسم گل سبحه را در آب انداز
پیاله در قدح باده چون حباب انداز
نهان مکن ز کسی راز می کشی چون گل
مپوش دامن تر را، در آفتاب انداز
دهند گر به تو خم های گنج قارون را
زرش برآور و بر جای آن شراب انداز
سر برهنه برد فیض از هوای چمن
صبا، کلاه گل و لاله را در آب انداز
به بزم می، صفتی بهتر از خموشی نیست
چو لاله سرمه به پیمانه ی شراب انداز
مباد پای نسیم چمن بریده شود
چو سبزه، ریزه ی مینای خود در آب انداز
سلیم صد خطر از زیر آسمان دیدی
که گفت بار درین منزل خراب انداز؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لذتهای زندگی اشاره دارد. شاعر با تصاویری از طبیعت و مینوشی، به انسان یادآوری میکند که باید از لحظات اکنون بهرهبرداری کند و رازهای خوشی را با دیگران در میان بگذارد. او به نقش باده و گلها در زندگی میپردازد و بر اهمیت زندگی در لحظه و لذت بردن از زیباییهای اطراف تاکید دارد. همچنین، شاعر به خطرات و چالشهای زندگی اشاره میکند، اما در پایان به امید و خوشی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که گلها در آب مثل امواج میرقصند، پیاله را پر از نوشیدنی کن و مانند حباب، آن را داخل آور.
هوش مصنوعی: راز خود را از دیگران پنهان نکن، مانند گلی که دامن خیس خود را نمیپوشاند؛ آن را در زیر آفتاب نمایان کن.
هوش مصنوعی: اگر به تو خمهای پر از طلا و گنجهای بسیار را دهند، زینت آنها را به کناری بگذار و به جای آن شراب بنوش.
هوش مصنوعی: در هوای خوش چمن که نسیم صبا میوزد، فیض و بهرهای بسیار به دست میآید؛ به طوری که میتوان کلاههایی از گل و لاله را به نشانهی شادی و سرزندگی در آب انداخت.
هوش مصنوعی: در میهمانیهای شراب، سکوت بهترین ویژگی است. مانند اینکه گل لاله، زیبایی خود را به شراب میبخشد.
هوش مصنوعی: مبادا نسیم چمن به قدری نازک و ضعیف شود که مانند سبزهای بریده و پژمرده باشد. بهتر است که زیبایی و دلنشینی خود را به مانند ریزههای شیشه (مینای) در آب بیندازی و به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: سلیم در زیر آسمان، صدها خطر را تجربه کرد و گفت: بار و مسئولیت خود را در این خانه خراب بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا زچهره ی گلگون می، نقاب انداز
به جام چون مه نو، جرم آفتاب انداز
گهی زعنبر خط، عود تر در آتش نه
گهی زپسته، نمک در دل کباب انداز
اگر بخواهی تا صورت پری ببینی
[...]
بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز
خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز
مرا به کَشتیِ باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نِکویی کن و در آب انداز
ز کویِ میکده برگشتهام ز راهِ خَطا
[...]
دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز
ترست پرده چشمت بآفتاب انداز
صبا که گفت که حرفی ز بی قراری ما
بگوی آن گل تر را در اضطراب انداز
نقاب کرد تن خاکیم ز چهره جان
[...]
بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز
مرا به خاک و دلم را در اضطراب انداز
دلم که پیشتر از لطف گرم بود، اکنون
به انتقام درو آتش عتاب انداز
مرا ز لذت نظاره تا کنی محروم
[...]
نگویمت بنشین در قدح شراب انداز
کرشمه ای کن و یک شهر در خراب انداز
زبان ناز فصیح و لب نیاز به مهر
بیا و طرح سؤالات بی جواب انداز
همه نتیجهٔ سیرابی است خامی ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.