کینهٔ ما را از او صبر و تحمل میکشد
انتقام از یار بیپروا، تغافل میکشد
هیچ معشوقی پریشانگرد و هرجایی مباد
فاخته این حرف را بر گوش بلبل میکشد
هرکجا باشم، گزیری نیست از طوفان مرا
موج دریا انتظارم بر سر پل میکشد
روزی داناست در معنی که نادان میخورد
همچو آن آبی که خار از ریشهٔ گل میکشد
بر سر میراث من غوغاست یاران را سلیم
استخوانم را هما از چنگ بلبل میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر رخسار تو داغ عشق بر دل میکشد
سنبل زلف تو، مه را در سلاسل میکشد
منزل جان است گیسویت وز آنجا هر نفس
جذبهای میآید و جان را به منزل میکشد
کعبه دل روی محبوب است اینک راه دور
[...]
هرکه را از خانه بیرون جذبه دل میکشد
حلقه از نقش قدم در گوش منزل میکشد
نیست در خاطر غبار از قطع دریا موج را
تیغ خود را بر فسان گاهی ز ساحل میکشد
عقده دلبستگی را اندکاندک باز کن
[...]
از تبسم لعل او تا نشئه از مل میکشد
چهره مینا عرق از شرم قلقل میکشد
از خدنگ ناز چشم شوخ او ایمن مباش
نشتر مژگان او خون از رگ گل میکشد
عمرها بهر وصال اندر بیابان غمش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.