کینهٔ ما را از او صبر و تحمل میکشد
انتقام از یار بیپروا، تغافل میکشد
هیچ معشوقی پریشانگرد و هرجایی مباد
فاخته این حرف را بر گوش بلبل میکشد
هرکجا باشم، گزیری نیست از طوفان مرا
موج دریا انتظارم بر سر پل میکشد
روزی داناست در معنی که نادان میخورد
همچو آن آبی که خار از ریشهٔ گل میکشد
بر سر میراث من غوغاست یاران را سلیم
استخوانم را هما از چنگ بلبل میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به احساسات عمیق و پیچیده انسانی اشاره دارد. شاعر از کینه و انتقام صحبت میکند که به آرامی او را آزار میدهد. همچنین بر این نکته تأکید میکند که هیچ معشوقی نباید دچار پریشانی و بینظمی شود. او در توصیف وضعیت خود، به طوفان و انتظار اشاره میکند و میگوید که نمیتواند از آن فرار کند. شاعر به سرنوشت و تقدیر نیز اشاره میکند و به وضوح بیان میکند که زندگی مشابه آبی است که خاری را از ریشه گل میکشد، و در نهایت با اشاره به میراث خود، به چالشهای اجتماعی و عاطفی اشاره میکند که بر سر او و یارانش وجود دارد.
هوش مصنوعی: کینهای که ما از او داریم، از صبر و تحمل ما تغذیه میکند و بیاعتنایی او در برابر انتقاممان، خشم ما را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: هیچ عشقی نباید تو را دچار سردرگمی و پریشانی کند و نباید به جاهای مختلف بروی. این کلامی است که فاخته به بلبل میگوید.
هوش مصنوعی: هر جا که باشم، نمیتوانم از طوفان اجتناب کنم. موج دریا من را به سمت خودش میکشاند و در انتظارم است.
هوش مصنوعی: روزی فردی باهوش درک میکند که نادان مثل آبی است که از ریشه گل بیرون میآید. در واقع، نادان به چیزی بهره میبرد که ممکن است به او آسیب برساند، درست مانند آبی که به جای کمک به گل، آن را از ریشه جدا میکند.
هوش مصنوعی: دوستانم بر سر ارث من جنجال و هیاهو دارند، در حالی که بلبل در حال گرفتن استخوانهایی از من است که باید به سلیم (روحهی خوب) برگردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر رخسار تو داغ عشق بر دل میکشد
سنبل زلف تو، مه را در سلاسل میکشد
منزل جان است گیسویت وز آنجا هر نفس
جذبهای میآید و جان را به منزل میکشد
کعبه دل روی محبوب است اینک راه دور
[...]
هرکه را از خانه بیرون جذبه دل میکشد
حلقه از نقش قدم در گوش منزل میکشد
نیست در خاطر غبار از قطع دریا موج را
تیغ خود را بر فسان گاهی ز ساحل میکشد
عقده دلبستگی را اندکاندک باز کن
[...]
از تبسم لعل او تا نشئه از مل میکشد
چهره مینا عرق از شرم قلقل میکشد
از خدنگ ناز چشم شوخ او ایمن مباش
نشتر مژگان او خون از رگ گل میکشد
عمرها بهر وصال اندر بیابان غمش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.