گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

از شوق تو دل همره عمر گذران است

چون ریگ روان همسفر آب روان است

در موسم پیری مطلب کام ز خوبان

خمیازه به صد زور در آغوش کمان است

ای غم به ادب پای نه اینجا که دل ما

چون خانه ی آیینه، مقام پریان است

گر سرو بود کج کله و برزده دامان

منعش نتوان کرد ازینها که جوان است

بر شعشعه ی حسن تو موسی چو نظر کرد

فریاد برآورد که این شعله همان است

در پیش غم عشق سلیم آفت مردن

همچون شب آدینه و ماه رمضان است