تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی دوست؟
دوست در پهلوی غیر و غیر در پهلوی دوست؟
تا که پیغامی برد از دوست سوی دوستان
زآنکه کس جز دشمن ما ره ندارد سوی دوست
دل ز خوی دوست نالد نی ز خوی آسمان
کهآسمان این دشمنی آموختهست از خوی دوست
چون بر او کردم نظر برداشت چشم از روی غیر
دوست شرم از روی دشمن کرد من از روی دوست
قمری است و سرو ما و قامت موزون یار
عندلیب است و گل و ما و رخ نیکوی دوست
آنکه خوانندش هلال و بدر، میدانی که چیست؟
بدر روی دلستان است و هلال ابروی دوست
بر سر کویش از آن باد صبا را ره نداد
تا به من دیگر ز کوی دوست نارد بوی دوست
دل بهجان آمد (سحاب) و جان مرا بر لب رسید
بیرخ جانبخش دلبر بیقد دلجوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.