بهر بر چیدن چو چیدند این بساط
طبع دانا زان نیابد انبساط
جان پاکان ست خاک این سرا
جسم شاهان ست خشت این رباط
با وفا الفت نیابد طبع دهر
آب و آتش را نشاید اختلاط
زانبساط اندوه چون آورد؟
انبساط اندوه و اندوه انبساط
روح را ز اندیشه ی هجرش الم
طبع را زافسانه ی وصلش نشاط
میل رفعت خواجه را در سر هنوز
گرچه قامت کرد میل انحطاط
کیست دانی گمره اندر کیش عشق؟
هر که از پا منحرف شد زین صراط
راه عشقش بس خطر دارد (سحاب)
پا در این وادی منه بیاحتیاط
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر خوشی جویی، در آن کن احتیاط
تا رسی مردانه زان سوی صراط
همچو در کان خاک و زر کرد اختلاط
در میانشان صد بیابان و رباط
باشد آن تأثیر سن انحطاط
طی شدن آلات شهوت را بساط
صورت عدلست میزان و صراط
بر صراط حق گذر با احتیاط
باز منزل های خشکی زاحتیاط
هست دهها و وطنها و رباط
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.