گنجور

 
سحاب اصفهانی

بلبل به چمن چنان کند حظ

ما راست بکویت آنچنان حظ

از لذت دامش آگهی نیست

مرغی که کند در آشیان حظ

دارد می ناب ارغوانی

یا آن رخ همچو ارغوان حظ

ما جور کشیم و تو جفا کیش

ما راست ازین تو را از آن حظ

از وصل تو دوستان نکردند

یک بار به رغم دشمنان حظ

دردا که در این زمانه دارد

نه نام نشاط و نه نشان حظ

شد بیتو (سحاب) پیر و از تو

یک بار نکرد ای جوان حظ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode