گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سحاب اصفهانی

بس آنجا رفته بر خاک آرزویش

سراسر آرزو شد خاک کویش

اگر نشناسمش چندان عجب نیست

ز بس کم دیده ام از شرم رویش

بدلها جای او شد از چه هر دم

به هر دل آتشی افگنده خویش

ز درد رشک تا آسوده باشم

نباید کرد هرگز جستجویش

زرنگ و بوی خود گل پیش بلبل

کند شرم از گل خوش رنگ و بویش

زبار یکی آن موی میان بین

چسان در پیچ و تاب افتاده مویش

(سحاب) این درد را در دل دهد جای

گر آب بحر گنجد در سبویش