فر یزدان کرد بر فرمان عطا
پوری آزرم ملک رشک پری
زین ولادت ساز شد برگ نشاط
پست و بالا را ثریا تا ثری
بانی بزمش مه سور انتساب
ساقی صدرش عروس خاوری
مشتری جاویدش آرد ساز سور
زهره اش پیوسته در خنیاگری
چهر ساید در قدوم شیخ راد
خاک ریزد بر سر بالاسری
در خضوع از خاک شیند پست تر
بگذرد و از آسمان در برتری
در جهان نام هنر را جاودان
بازماند از شعار یاوری
الغرض کلک صفائی زد رقم
سوی فرمان از در دانشوری
بهر مولودش به مادر بر سرای
زهره ی ما زادی اینک مشتری
۱۳۱۰ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مار را، هر چند بهتر پروری
چون یکی خشم آورد کیفر بری
سفله طبع مار دارد، بی خلاف
جهد کن تا روی سفله ننگری
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیبا روی و رعنا دختری
سیرت تو هست عین سروری
صورت تو هست محض صفدری
مملکت چون جسم و تو چون دیده ای
محمدت چون بحر و تو چون گوهری
در علو قدر و در کنه شرف
[...]
باز یوسف را نگر در داوری
بندگی و چاه و زندان بر سری
بدگمانی کردن و حرصآوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.