صفائی را عطا گردید دوش از صعوه مولودی
سپاس آورد از جان و دل اکرام خدائی را
محمد خواند و ابراهیم پس گفتش بنامیزد
الهی زیب بخش از وی مقام پارسائی را
مگر او هم چو من از زیر بار غم برون آید
صبا سوی انارک گو بشارت بر وفائی را
به کلک فر و فیروزی رقم زد سال تاریخش
بزاد از برج دولت کوکب دری صفائی را
۱۳۱۲ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ثمر نشستن شادی و خوشحالی ناشی از تولد فرزندی با نام محمد اشاره دارد. او ضمن شکرگزاری به خدای خود، به مقام والای آن فرزند و ویژگیهای خوب او اشاره میکند و آرزو میکند که مانند او، دیگران نیز از غم و اندوه رهایی یابند. شاعر تولد او را به عنوان یک واقعه خوشایند در تاریخ میداند و سال تولد او را نیز به ثبت میرساند.
هوش مصنوعی: دو شب پیش، خوشی و زیبایی به کسی هدیه داده شد و او با تمام وجود از خداوند بابت این نعمت سپاسگزاری کرد.
هوش مصنوعی: محمد نام خدا را میخواند و ابراهیم پس از او گفت: ای خدا، زیبایی و مقام پارسایی را به او عطا کن.
هوش مصنوعی: آیا او نیز مانند من از زیر بار غم رهایی مییابد؟ ای نسیم، به انارک برو و خبر از وفای او را به من برسان.
هوش مصنوعی: با تلاش و موفقیت، سالی را رقم زد که از برج خوشبختی متولد شده و به زندگیاش شکوه و زیبایی میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را
نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را
رسول مرسل تازی که برزد با وی از کوشش
همین گنج زمینی را همان گنج سمایی را
گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی
[...]
رسانیده است حسن او به جایی بی وفایی را
که عشاق از خدا خواهند تقریب جدایی را
مرا سرگشته دارد چشم بی پروا نگاه او
نگردد هیچ کس یارب هدف تیر هوایی را!
تویی کز آشنایان گرد بر می آوری، ورنه
[...]
خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم
اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را
جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست
[...]
بیا ساقیّ و آتش در زن این زهد ریائی را
چو زاهد تا به کی سازم بت خود پارسایی را
به کاه عشق کوهی برنیاید، زور بازو بین
که چون با ناتوانی میکند خیبر گشایی را!
سبک پروازتر در اوج همّت هر که فارغتر
[...]
جنون کو تا نثار دل کنم آشفته رایی را
زعریانی لباس تازه بخشم خود نمایی را
خورد نیش آنکه تأثیر محبت از هوس جوید
به شهد موم کی بخشند نفع مومیایی را
شوم نومیدتر چندانکه بینم بیشتر سویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.