به نیم پرده که برداشت روی زیبا را
درید پرده ی پرهیز پیر و برنا را
ز صحن خیمه به صحرا شعاع طلعت دوست
برید از رخ خورشید مهر حربا را
رساست قد صنوبر ولی کجا با وی
کنند نسبت آن سرو ماه سیما را
به دستیاری لعلش که شرم خاتم جم
به پای رفته ببین معجز مسیحا را
ز شور آن لب شیرین به کام ما دوری است
که طعم تلخ تر از حنظل است حلوا را
به حبس یوسفش انگیخت رشک دیدن غیر
در این قضیه ملامت مکن زلیخا را
به سینه راز تو خواهم ز خلق پوشیدن
ولی چه چاره کنم رنگ روی رسوا را
به بددلی مکن انکار مهر من مپسند
به خویش طنز احبا و طعن اعدا را
صفایی از دو جهان جز رضای دوست مجوی
که من حرام شناسم خیر این تمنا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت محبوب و عشق سخن میگوید. شاعر به توصیف چهره دلربا و معجزهآسا محبوب میپردازد و برشتاب و شوق خود نسبت به او تأکید میکند. او به نارضایتی از دوری از لب شیرین محبوب اشاره میکند و حسرت دیدن او را در دل دارد. همچنین، شاعر از رازی که در دل خود نگه داشته و نگران افشا شدن آن است سخن میگوید. او به دیگران توصیه میکند که تنها به رضایت محبوب توجه کنند و هر گونه میل به خواستههای دیگر را رد کند، زیرا تنها عشق و رضایت محبوب برایش اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: وقتی پردهای که زیبایی و ظرافت را پوشانده کنار میرود، حجاب و محدودیتهای سنتی و اخلاقی، هم برای بزرگترها و هم برای جوانترها، نقش بر آب میشود.
هوش مصنوعی: از دشت نزدیک خیمه، نور چهرهی محبوب به قدری روشن است که حتی نور خورشید هم در برابر آن کمرنگ به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: قد صنوبر به نرمی و زیبایی میماند، اما نسبت به آن سرو خوشچهره به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
هوش مصنوعی: با کمک لعل زیبایش، شرم انگشتر جم را که به زمین افتاده، مشاهده کن و معجزه مسیحی را ببین.
هوش مصنوعی: از شادی و لذت آن لب شیرین بینصیبیم، چرا که این حس تلخی را تجربه میکنیم که حتی حلوایی به طعم تلخ کدو حنایی میماند.
هوش مصنوعی: در این ماجرا، زلیخا به خاطر دیدن یوسف به دیگران حسادت میورزد و نمیتوان او را سرزنش کرد.
هوش مصنوعی: من میخواهم راز عشق تو را از دیگران پنهان کنم، اما چه کنم که رنگ و روی من مرا رسوا میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر بددلی و تردید خود، محبت من را انکار نکن. این را بپذیر که عشق دوستان و نکوهش دشمنان را نباید به خود بگیری.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که ارزش جستجو دارد، رضایت دوست است و من خیر و زیبایی هیچ خواستهای را بدون رضایت او نمیدانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
[...]
اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
بریز خون دل آن خونیان صهبا را
ربودهاند کلاه هزار خسرو را
قبای لعل ببخشیده چهره ما را
به گاه جلوه چو طاووس عقلها برده
[...]
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودَست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
[...]
به سرنمی شود از روی شاهدان ما را
نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
غلام سیم برانم که وقت دل بردن
به لطف در سخن آرند سنگ خارا را
به راستی که قبا بستن و خرامیدن
[...]
زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن
چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.