گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفایی جندقی

نبود و نیست ترا جز جفای من کاری

ز حسن خویش چه دیگر برای من داری

گلم نبود تمنا از آن دریغ خورم

که نیست بهره ازین گلشنم به جز خواری

هنوزم از تو مداوا نگشته درد نخست

نهی به روی دل از درد دیگرم باری

به بزم می تو اگر غایبی مرا چه حضور

رقیب اگر چه به رحمت نواز دم باری

چو رخ نهفت بهاران و دی پدید آمد

هزار خوش نکند دل به هیچ گلزاری

چه شد بهای محبت که در دیار شما

نشد پدید وفای مرا خریداری

وفا به قیمت جان می خرم ولی چه کنم

که این متاع ندیدم به هیچ بازاری

کنی زبان ملامت ز عاشقان کوته

اگر کمند بلا را چو من گرفتاری

من از برای تو اغیار خوانده یاران را

تو برخلاف من آوخ که یار اغیاری

صفایی او چو وفا را جفا کند کیفر

تو بیش ازین به ستم های او سزاواری

 
 
 
قطران تبریزی

مرا به ناله و زاری همی‌بیازاری

جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری

تو را به جان و تن خویشتن خریدارم

مرا به قول بداندیش می‌بیازاری

به جان شیرین مهر تو را خریدارم

[...]

امیر معزی

نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری

نیافرید خدای جهان تو را یاری

خجسته آمد دیدار تو به عالم بر

خدایگان چو تو باید خجسته دیداری

تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین

[...]

وطواط

ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری

بسی کشید تن مستمند من خواری

مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان

چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری

بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
عین‌القضات همدانی

در آی جانا با من به کار اگر یاری

وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری

نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو

تو را سلامت بادا مرا نگوساری

مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا

وگر نگویمت از من همی بیازاری

اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم

چه عادتست که تو میرخواره زن داری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه