چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما
پاک است از ریا و حسد خاندان ما
غیر از هدف شدن نزند فال دیگری
گر مهره های قرعه شود استخوان ما
در خاطرش سخن سر مویی اثر نکرد
هر چند مو کشید زبان در دهان ما
جایی که غیر عجز دگر هیچ نیست کم
جز بار نیستی چه برد کاروان ما
موی سیاه گشت سفید از فراق یار
شد زغفران ز محنت غم ارغوان ما
در انتظار شعلهٔ آواز خشک شد
ای عندلیب خار و خس آشیان ما
گوش فلک چو دیدهٔ حیران نرگس است
در انتظار تا شنود داستان ما
منت کش بهار و خزان نیست باغ دل
داغ است لاله از هوس بوستان ما
گر ذره ای ز نور حقیقت به ما رسد
خورشید همچو سایه رود در عنان ما
در نیک و بد حقیقت ما می کند ظهور
در مسجد و کنشت بود داستان ما
اخوان صفات گرگ سعیدا گرفته اند
گویا که یوسفی است در این کاروان ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان خلوص و بیریایی شخصیت خود و قومش میپردازد. او میگوید که اهداف و آرزوهایشان بدون حسد و ریا است. به تصویر کشیدن فراق و غم عشق، و اثرات آن بر زندگی و احوالاتشان، از دیگر مضامین شعر است. شاعر از انتظار و ناامیدیهایش سخن میگوید و به تشبیهات زیبا از طبیعت و زندگی اشاره میکند. در نهایت، او به تضاد بین نیک و بد پرداخته و نشان میدهد که حقیقت آنها در همه جا، حتی در مکانهای متنوع مذهبی، نمایان است و افراد با صفات منفی، در کنار خوبیها، وجود دارند.
هوش مصنوعی: کمان ما از هر گونه نیرنگ و حسادت خالی است، مانند تیری که هیچگونه پیچ و تابی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر هدف ما چیزی جز رسیدن به مقصود نباشد، هیچ سرنوشت دیگری نمیتواند بر ما تاثیر بگذارد، حتی اگر شانس بازی به بیپولی ما منجر شود.
هوش مصنوعی: در یاد او، هیچ کلامی حتی به اندازه یک موی نازک هم تأثیری نداشت، هر چند که ما زبانمان را به درد و جراحت در دهانش کشیدیم.
هوش مصنوعی: در جایی که جز ناتوانی چیز دیگری وجود ندارد، کاروان ما چه چیزی را میتواند ببرد جز بار عدم و نیستی؟
هوش مصنوعی: به خاطر دوری محبوب، موهای سیاه به سفیدی بدل شد و غم و اندوه، رنگ سیاه به من داده است.
هوش مصنوعی: در انتظار صدای دلنشین، چون بلبل، دیگر حیات در آشیانهام از بین رفته و تنها خاری در دل دارم.
هوش مصنوعی: آسمان همچون چشمان حیرتزدهٔ نرگس، منتظر است تا داستان ما را بشنود.
هوش مصنوعی: باغ دل همیشه شاداب و سرزنده نیست؛ دل ما داغ دیده است و لالهها به خاطر آرزوهای ناپیدایشان زود پژمرده میشوند.
هوش مصنوعی: اگر ذرهای از نور حقیقت به ما برسد، خورشید مانند سایهای از کنار ما خواهد رفت.
هوش مصنوعی: حقیقت ما در خوشی و ناخوشی خود را نشان میدهد؛ داستان ما در مکانهای مذهبی مانند مسجد و کنشت روایت میشود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که افرادی که صفات نیکو دارند، مانند گرگ در میان ما ظاهر شدهاند و به نوعی شبیه به یوسف در این جمعیت هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
جاه تو از نوایب گیتی امان ما
جان تو در امان و فدای تو جان ما
آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما
وقت سحر شدی بتماشای گل بباغ
شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما
در باغ سرور از حیا پای در گلست
[...]
از حد گذشت قصه درد نهان ما
ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
جایی رسید ناله که از آسمان گذشت
با او بهیچ جا نرسید این فغان ما
ما گم شدیم در طلب حی لایموت
[...]
از حد گذشت حالت جوع نهان ما
ترسم که ضعف فاش کند راز جان ما
می گفت قلیه با دل بریان برنج را
غافل مشو ز گریه و آه و فغان ما
سرگشته ایم در طلب گرده و عسل
[...]
ای حیرت صفات تو بند زبان ما
انگشت حیرت است زبان در دهان ما
جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای
زان دلنشین بود سخن دل نشان ما
ما ذرهایم و ذات تو خورشید قدر و شأن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.