گنجور

 
سعیدا

پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چراغ

کی تواند شد بلی چون روز شد روشن چراغ

لاله را گر در چمن بینی یقین دان لاله نیست

داغ های رفتگان گل کرده در گلشن چراغ

در جهان اکثر که می بینیم دل افسرده اند

هر که نتواند کند روشن در این مدفن چراغ

پیر کامل را مده زینهار ای سالک ز دست

شب بود لازم برای پیش پا دیدن چراغ

تا نسوزد تیره بخت من سعیدا همچو شب

می گذارد آسمان هر روز بر روزن چراغ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode