هر سرایی را که باشد از دل روشن چراغ
میجهد شبهای تار از دیده روزن چراغ
میخورد خون از فروغ سینه من داغ عشق
میکشد خجلت ز خود در وادی ایمن چراغ
سوختم ز افسردگی یارب درین محفل، کجاست
سینهگرمی که بتوان کرد ازو روشن چراغ؟
نیست غیر از گرمرفتاری درین ظلمتسرا
یار دلسوزی که دارد پیش پای من چراغ
صحبت ناجنس آتش را به فریاد آورد
آب در روغن چو باشد میکند شیون چراغ
در میان عشق و دل مشاطهای در کار نیست
جای خود وامیکند در دیده روزن چراغ
تیرهبختی لازم طبع بلند افتاده است
پای خود را چون تواند داشتن روشن چراغ؟
قدر عاشق میشناسد، مشهدش پرنور باد
ماتم پروانه دارد تا دم مردن چراغ
در دل و در سینه من روشنایی کیمیاست
ورنه دارد سینه سنگ و دل آهن چراغ
دودمان دوستی از پرتو من روشن است
میفروزد خون گرمم در ره دشمن چراغ
در شبستانی که گردد کلک صائب شعلهریز
چاک سازد جامه فانوس را بر تن چراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق عشق و روشنایی ناشی از آن میپردازد. شاعر به نماد چراغ اشاره میکند که به رغم تاریکیها و مشکلات زندگی، همچنان نور امید و عشق را در دل جا داده است. او از دردها و خجلتهای ناشی از عشق سخن میگوید و به دنبال دستیابی به گرمی و آرامش در محفل خود است. در این میان، بر اهمیت دوستی و ارتباطات انسانی تأکید میشود و شاعر به وضوح میگوید که عشق و روشنایی آن میتواند در دلهای ما جاودانه باشد.
هوش مصنوعی: در هر خانهای که دل آنها روشن و پاک است، نور و روشنی به وجود میآید و در شبهای تار، از چشمها مانند روزنهای چراغ میدرخشد.
هوش مصنوعی: عشق من به شدت در درونم زنده است و این احساس، مرا به شدت رنج میدهد. احساس شرم و خجالت از اینکه در حالتی ایمن و آرام قرار دارم، چون چراغی که در تاریکی درخشان است.
هوش مصنوعی: در این محفل، به خاطر دلتنگی و افسردگی خیلی ناراحتم. ای کاش کسی بود که بتواند مرا دلگرم کند و نور امید را در زندگیم روشن کند.
هوش مصنوعی: در این تاریکی، تنها چیزی که وجود دارد، رفتار مهربانانهای است که یاری دلسوز برای من فراهم کرده و همچون چراغی در جلوی پایم میدرخشد.
هوش مصنوعی: نمیتوان آتش و آب را با هم ترکیب کرد، چون نتیجهای جز فریاد و نابودی نخواهد داشت. به همین ترتیب، اگر آب به روغن برسد، باعث ایجاد سروصدا و آشفتگی میشود.
هوش مصنوعی: در عشق، نیازی به دستکاری و زینت ندارد؛ هر چیز در جای خود قرار میگیرد و در دل، مانند روزنی روشن، نور میتابد.
هوش مصنوعی: بدبختی و ناکامی به طور ناخواسته باعث شده است که انسان با وجود داشتن روحیهای بلند و رفیع، نتواند به آنچه میخواهد دست یابد. در این شرایط، چگونه میتواند امید و روشنی را در دل خود حفظ کند؟
هوش مصنوعی: قدر عشق را تنها عاشق میداند؛ جایی که در مشهد نورافشانی است، دل پروانه در غم عشق میتپد تا آخرین لحظه زندگیاش.
هوش مصنوعی: در دل و سینه من نوری خاص و باارزش وجود دارد؛ در غیر این صورت، سینهام سنگ است و دلم از آهن ساخته شده و هیچ روشنی ندارد.
هوش مصنوعی: نسل دوستی از نور من درخشان است و در راه دشمن، خون گرم من چون چراغی میسوزد.
هوش مصنوعی: در محلی که مهارتهای صائب باعث روشنایی و شعلهور شدن میشود، چراغها با پوششی از جسم فانوس، نور را منتشر میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ
بعد ازین در خواب بیند دیده روشن چراغ
از جبین صورت دیوار آتش می چکد
در چنین بزمی چرا اندیشد از مردن چراغ؟
خضر دلسوزی نمی بینم درین صحرا، مگر
[...]
چون کند در انجمن تاب رخش روشن چراغ
پرتو خود را به دور اندازد از روزن چراغ
بس که بعد از سوختن هم گرم دارد تب مرا
می کند آیینه از خاکسترم روشن چراغ
گر گریبان را گشاید بر نسیم، از عقل نیست
[...]
از چه رو دارد شب زلفت به تاریکی سری؟
ای که از مهتاب حسنت می شود روشن چراغ
عاشقی بیش از جوانی کرد در پیری دلم
می دهد طغیان آتش دردم رفتن چراغ
مه بود در کلبه ام چون در ته دامن چراغ
خانه من ز آتش گل می کند روشن چراغ
جوهر شمشیر او را کرد خون من علم
می رساند تیغ بر خورشید از روغن چراغ
پشت بام خانه اش سیلی زند مهتاب را
[...]
بود از سوز دلم هر قطره خون در تن چراغ
پیش ازان دم کز شرر در سنگ شد روشن چراغ
آهم از سوزت چراغ دودمان شعله است
می توانم کردن از باد نفس روشن چراغ
برقع افکندیز رخسار و بسی شرمنده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.