گنجور

 
سعیدا

ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می‌گردد

به سرگر مشت خاری می‌زنم گلزار می‌گردد

مشو غافل ز چرب و نرمی گردون بزم‌آرا

که آخر شمع مومی، نخل آتشبار می‌گردد

نمی‌دانم چه‌ها دیده است دل از گوشهٔ چشمش

که دایم در قفای مردم بیمار می‌گردد

به قلب سبحه گردان چون نظر کردم خبر گشتم

که در تسبیح ذکر و در دلش دینار می‌گردد

پریشان ساز اول خویش را آن گاه عزت بین

که گل چون شد پریشان بر سر دستار می‌گردد

چرا یاد تو در دل‌ها نبخشد جان که تصویرت

اگر در خواب مخمل بگذرد بیدار می‌گردد

چو [مرغی] نیم بسمل شد در او آرام کی باشد

سر منصور از بی‌طاقتی بر دار می‌گردد

چو نی تا عشق، بی برگ و نوایم کرد دانستم

که آخر استخوانم ساز موسیقار می‌گردد

چه غم داری سعیدا گر ز پا افتاده‌ای امروز

که فردا دستگیرت خواجهٔ احرار می‌گردد

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

همه شب در دلم آن کافر خونخوار می‌گردد

حریر بسترم در زیر پهلو خار می‌گردد

سرم را خاک خواهی دیدن اندر کوی او روزی

که دیوانه دلم گرد بلا بسیار می‌گردد

مشو رنجه به تیر افگندن، ای ترک کمان‌ابرو

[...]

ناصر بخارایی

صبا افتان و خیزان گرد گل بسیار می‌گردد

ضعیف است از دویدن دم به دم بیمار می‌گردد

چنان ضیق النفس دارد که گر سرعت کند در ره

بر او از ناتوانی دم زدن دشوار می‌گردد

مگر او را ز اقبال سلیمان است این دولت

[...]

جامی

کسی کو شب به بالین من بیمار می‌گردد

دلش از ناله‌های زار من افگار می‌گردد

غم من خور خدا را پیشتر زان دم که گویندت

فلان دیوانه گشته گرد هر بازار می‌گردد

رخت بنما که بر من جان سپردن در دم آخر

[...]

صائب تبریزی

نسیم نوبهاران بر دماغم بار می‌گردد

گل بی‌خار در پیراهن من خار می‌گردد

تن خاکی نگیرد پیش راه پاکدامانان

که در بر روی یوسف باز از دیوار می‌گردد

نهد احسان ساقی تاج لعل از باده‌اش بر سر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

چو آیینه خیالش در دلم بسیار می‌گردد

تَذَرْوی در میان سبزهٔ زنگار می‌گردد

رهی می‌باشد از دل‌ها به سوی یکدگر، اما

اگر آید غباری در میان دیوار می‌گردد

اگر داری درشتی در مزاج خویش، عاشق شو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه